کنارنگی

لغت نامه دهخدا

کنارنگی. [ ک ُ / ک َ رَ ] ( حامص ) مقام مرزبانی. سرحدداری. حکومت. ( از فهرست ولف ) :
چو بی ارز را نام دادیم و ارز
کنارنگی و پیل و مردان و مرز.
فردوسی.
به دیدار پیران و فرهنگیان
بزرگان که اند از کنارنگیان.
فردوسی.
رجوع به ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 189 و ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

مقام مر زبانی . سرحد داری . حکومت

پیشنهاد کاربران

بپرس