کنار گذاردن
کنار گذاردن، تمام غذا یا مشروبی را خوردن
قطع کردن، اندوختن، طفره رفتن، کنار گذاردن
کنار گذاردن، به بعد موکول کردن، تاقچه دار کردن، در قفسه گذاردن، قفسه دار کردن، شیب دار کردن یا شدن
از بین بردن، کنار گذاردن، بزور بچیزی خاتمه دادن، خوار و خفیف کردن، هرز اب ساختن
بناء کردن، برگزیدن، کنار گذاردن، بسته بندی کردن، در ظرف گذاردن، کنسرو کردن، بیگودی بگیسو زدن