کنار روزی

لغت نامه دهخدا

کنارروزی. [ ک َ / ک ِ ] ( اِ مرکب ) کوکبی که دیده شود بر عشاء. ( از مفاتیح ). و بدین جای معنی پیدا شدن نیست زیرا که وقت پیدا شدن بهر شهری و بهر اقلیمی مخالف یکدیگر بود ولکن حدیست تشریق را نهاده و سپس ایشان را مُشَرّق خوانند و پارسیان گفتند کنارروزی. ( التفهیم ص 462 ). التشریق هو ان یری الکوکب فی المشرق یطلع قبل طلوع الشمس و التغریب ان یری فی المغرب یغرب بعد غروب الشمس. الکنارروزی الذی یری بالعشاء و الکنارشبی الذی یری صباحاً. ( مفاتیح العلوم خوارزمی از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کنارشبی شود.

فرهنگ فارسی

تغریب . کوکبی که دیده شود بر عشائ و بدین جای معنی پیدا شدن نیست زیرا که وقت پیدا شدن بهر شهری و بهر اقلیمی مخالف یکدیگر بود و لکن حدیست تشریق را نهاده و سپس ایشان را مشرق خوانند و پارسیان گفتند کنار روزی

پیشنهاد کاربران

بپرس