کنار اب


معنی انگلیسی:
waterside

لغت نامه دهخدا

( کنارآب ) کنارآب. [ ک َ / ک ِ ] ( اِ مرکب ) مبال. آبخانه. مبرز. مستراح. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- کنارآب رفتن ؛ مستراح رفتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( کنار آب ) مبال . آبخانه . مبرز

گویش مازنی

/kenaar aab/ آب ریزگاه – مستراح

پیشنهاد کاربران

آقای صمد توحیدی سیوال شما علمی و خوبست البته نه در فرهنگستان لغت معنی البته از فاضل آب هم میشه انرژی گرما زا البته با یک مخزن دیگرداخل مخزن گاز متال وگاز آمونیاک که خیلی بی ضرر تر از گاز فرئون است گاز
...
[مشاهده متن کامل]
تولید کرد ومرحوم شیخ بها در حمام اصفهان که میگفتند با یک شمع میسوزد او از سیستم فاضل آب اصفهان با لوله های سفالین که ماری میگویندسیستم گاز. متان تولید ومصرف سوخت حمام میکرد پس تمام کار های علمی شدنی است

درخراسان بکناراب چرگاه میگویند
آیا می توان کاری کرد که" کنارآب " را ( فاضل آب ) درجایش خشک نمود و به خاک دِگَرش داد و سپس در جاههای دیگر به کار گرفت.
در نواحی شمالی افغانستان به توالت میگن کناراب