کناد

لغت نامه دهخدا

کناد. [ ک َ ] ( اِ ) نام پرنده ای باشد که آن را مرغ الهی گویند و آن کبوتر صحرایی است و به عربی ورشان خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

کناد. [ ک َن ْ نا ] ( ع ص ) ناسپاس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) کبوتر صحرایی
ناسپاس

پیشنهاد کاربران

مرغ الهی . . . . . . کبوتر صحرایی . . . . .
الهی بکند فعل دعایی از مصدر کردن
کُناد : به معنی و مخفف شده کلمات ِ که نام آن باد است، که در شعر می توان از آن استفاده کرد

بپرس