کنا


مترادف کنا: عامل، فاعل، کنشگر، کننده

متضاد کنا: قابل، محل، منفعل

لغت نامه دهخدا

کنا. [ ک ُ / ک َ ] ( اِ ) زمین که به عربی ارض گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). ارض و زمین. ( ناظم الاطباء ). زمین. ( فرهنگ رشیدی ). || زمین مرز را نیز گفته اند. و آن زمینی باشد که کنارهای آن را بلند ساخته باشند که در میان آن زراعت کنند و چیزها بکارند. ( برهان ) ( آنندراج ). مرز باشد. ( جهانگیری ). زمین که کناره های آن جهت کشت مرز بسته باشند. ( ناظم الاطباء ).

کنا. [ ک ِ ] ( اِ ) به لغت زند و پازند ماهی را گویند و به زبان عربی حوت خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). حوت. ماهی. ( ناظم الاطباء ). هزوارش «کنا» ، پهلوی «ورک » به معنی بره [ گوسفند ] است. اما هزوارش «کناره ، کانارش » ، کنارس ، پهلوی «ماهیک » ( به معنی ماهی ) است. پس «کنا» در متن مصحف «کناره » است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کننده . ۲ - فاعل عامل : اگر اندر ذات وی بود وی پذیرا بودی نه کنا.
به لغت زند و پازند ماهی را گویند و به زبان عربی حوت خوانند . ماهی

فرهنگ معین

(کُ یا کَ ) (اِ. ) زمین ، زمینی که کنارهای آن را جهت کشت مرز بسته باشند.

فرهنگ عمید

۱. زمین.
۲. مرز، کنار، کناره.
کننده، عامل، فاعل.

گویش مازنی

/kenaa/ کننده – انجام دهنده & چوبی که پاشنه ی در روی آن قرار گیرد

واژه نامه بختیاریکا

( کَنا ) ( ● ) ؛ حفار
( کُنّا ) ( ● ) ؛ سرفه کننده
( کَنا ) ( ● ) ؛ کَننده؛ حفار؛ کسی که چیزی را پاره میکند.
( کُنا ) ( ● ) ؛ کننده؛ فاعل

دانشنامه عمومی

کنا ( به پرتغالی: Canaã ) یک منطقهٔ مسکونی در برزیل است که در میناز ژرایس واقع شده است. [ ۱] کنا ۱۷۵ کیلومتر مربع مساحت و ۴٬۵۴۸ نفر جمعیت دارد.
عکس کناعکس کناعکس کناعکس کنا

کنا (ونتو). کُنا ( به ایتالیایی: Cona ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان ونیز واقع شده است. [ ۱] کنا ۶۹ کیلومتر مربع مساحت و ۱ نفر جمعیت دارد و ۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس کنا (ونتو)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

یول =یله _رها - ول'آزاد
درزبان لکی هنوزهم به کارمی رود و با ( یله ) هم ریشه هستند
کُنا =سوراخ 'حفره 'لانه
درزبان لکی هنوزهم کاربرد دارد . وبا کنام در زبان فارسی هم ریشه و هم معنی است .
دریغ است ایران که ویران شود
کتام پلنگان و شیران شود
در مازندرانی کِنّا :
چوبی که پاشنه ی در روی آن قرار گیرد.
کنا یا کنام در زبان کردی ولری به معنای سوراخ وغار است وکنا کردن به معنای سوراخ کردن است در همین زبانها منظور از کنای پلنک لانه پلنک است یا تایر ماشینم کنا شد یعنی تایرم سوراخ شد
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان وشیران شود
کنام در اینجا به معنای لانه می باشد
گرفتن طلااضافه
نعیم شکل زهی گرفتن طلااضافه
یعنی سوراخ/کردی جنوبی
کُنا در گویش کوردی کلهری : سوراخ
بودیم . هستیم
پاپـِلی :
پروانه
( نامی مشترک در زبانهای مازنی و گرجی )
بخش سطحی ومماس با زمین چهارچوب درب
کُنَّا در آیه غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ ( سوره فاطر آیه ۳۷ )
یعنی غیر از آنچه داشتیم ما انجام میدادیم، یا در گذشته مان عمل می کردیم.
کنا به معنی فعّال معادل است با اکتیو انگلیسی. واژة متضاد آن ناکنا می باشد که به معنی غیرفعال یا نافعال است که معادل است با پاسیو انگلیسی. مثال : سامانه های کُنا و ناکُنا در ژئودزی ماهواره ای است که در
...
[مشاهده متن کامل]
اولی تجهیزات کاربر امواج را تراگسیل میکنند و در دومی تجهیزات کاربر فقط امواج رسیده از ماهواره را دریافت می نمایند

[کٍ] در زبان سپیدان پارس و گویشهای لری ممسنی و بویراحمد به زانو یا روی ران گفته میشود
ران - بغل - زانو - روی ران
( سپیدانی ) تو کنوی من اوشی = روی زانو یا ران من بنشین
در زبانهای اسکاندیناوی کنه [کٍ نٍ] به همین معناست
...
[مشاهده متن کامل]

در انگلیسی knee نوشته و نی خوانده میشود . گمان بر این است که در انگلیسی کهن ک در این واژه خوانده میشده است.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس