کمین ور. [ ک َ وَ ] ( ص مرکب ) آنکه در کمین می نشیند. کمین گر.( ناظم الاطباء، ذیل کمین گر ). کمین کننده : طلایه به پیش اندرون چون قبادکمین ور چو گرد تلیمان نژاد.فردوسی ( شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 1 ص 96 ).