کمیسر

/komiser/

معنی انگلیسی:
commissar

لغت نامه دهخدا

کمیسر. [ ک ُ س ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) مأمور. ( فرهنگ فارسی معین ). || کلانتر. ( فرهنگ فارسی معین ). کلانتر. رئیس کلانتری. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).

فرهنگ فارسی

کلانتر، مباشر
( اسم ) ۱ - مامور ۲ - کلانتر

فرهنگ معین

(کُ س ) [ فر. ] (اِ. ) کلانتر.

فرهنگ عمید

مٲمور پلیس.

دانشنامه عمومی

کمیسر (مجلس اسکاتلند). پیش از شکل گیری پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند، کمیسر مجلس به مردی گفته می شد که از هر یک از شایرهای اسکاتلند به مجلس اسکاتلند در پادشاهی اسکاتلند فرستاده می شد.
عکس کمیسر (مجلس اسکاتلند)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

کلانتر

مترادف ها

commissar (اسم)
کمیسر

پیشنهاد کاربران

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمباین، کُمب، کمپوت، کمپوست، کامپوزیت، کامپیوتر، کمبریج، کمبوجیه، کامبوج، کمونیست، کامیون، کمیت، کمبود، خُم، خمره )
...
[مشاهده متن کامل]

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان کُمْ کام و شکم و مکان و کمک در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا پی به یک زبان مشترک در تمدن بشری ببرید. نتیجه توضیحات در انتهای متن )
کمباین combine ؛ مجموعه ا ی مشترک و متحد و مرکب از ماشین آلات در یک مکان از ترکیب دستگاههای مختلف در کنار هم در یک ماشین برای انجام یک کار مشترک با کمک همدیگر.
کامیون؛ این کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کام و یون می باشد. مفهوم کلمه ی کام در کلمه ی کامیون اشاره به یک فضای مکان دار با قابلیت باز و بسته شدن را دارد و کلمه یون یک مقوله و یک فضای میان دار با قابلیت یونیزه شدن را در عالم واقع در ذهن تداعی می کند. به کیسه پارچه هایی که در میان آن مواد خوراکی در آن به هم جمع می شود همیان گفته می شود. در علم فیزیک نیز به فضای اطراف هسته که الکترون ها در آن فضا در حال چرخش می باشند نیز یون گفته می شود. اصطلاح یونیزه شدن در باتری ها نیز به حالتی گفته می شود الکترون ها در یک فضایی تجمیع می شوند جهت ایجاد پتانسیل انرژی برای شارش الکترون ها.
کمد؛ قفسه و مکانی محدود و دارای کمیت یا گنجه ای دارای کشو یا فضاهی به هم پیوسته و کوچک که در فضای درون آن رخت و لباس و اشیاء و پرونده های اداری و دیگر چیزها در آن گنجانده می شود.
کوما؛ وحدت، اتحاد، اشتراک، همگرایی در یک مکان
کُمون؛ متحد، واحد. همش، همگرایی، شراکت و کمک رسانی به هم در یک مکان
کمبر، کستر؛ در رشته ی مکانیک خودرو در تنظیم لاستیک ها زمانی که لاستیک ها در حالت عمود به جاده در دو نقطه بالا و پایین لاستیک به سمت هم تمایل پیدا کنند جهت تنظیم و پایداری بهتر خودرو بر روی جاده به این حالت کمبر گویند.
کستر نیز نقطه مقابل مفهوم کمبر به گسترش و واگرایی سر و ته لاستیک ها در راستای افق جاده می گویند. بدین صورت که کمب به مفهوم همگرایی و کست به مفهوم واگرایی در این دو کلمه مفهوم می رساند.
این اصطلاح کمب و کست در آینه های مقعر و محدب یا کاو و کوژ که باعث همگرایی و واگرایی پرتوهای نور که باعث ایجاد تصاویر کوچک و بزرگ در آینه ها می شود نیز صدق می کند.
کومان؛ اصطلاح میتی کومان در برنامه کودک تلویزیون ایران اصطلاح نام آشنایی است. به مفهوم حاکم و فرمانده و مدیر متحد کننده ی افراد در یک مکان
کمین؛ مخفی شدن، پنهان شدن در یک مکان، یا در کُم قرار گرفتن جهت ایجاد استتار برای انجام یک کار پنهانی
کامنت coment؛ نظر دادن، تحت عنوان کلام و کلماتی که از کام و از یک مکان تحت عنوان دهان صادر می شود.
بیا come on ؛ بیا، تحت عنوان در یک مکان به هم پیوستن و به هم رسیدن.
کماندو commando؛ گروهی متحد از سربازان رزمی کار تحت یک فرماندهی واحد که تعلیمات خاصی فراگیرند و در رزم ها و جنگ ها و حمله های ناگهانی تحت یک فرمان واحد خدمات مهمی انجام دهند.
کُمَند command ؛ فرمان و حکم جهت انسجام بخشی و ایجاد اتحاد برای یک سیستم و مجموعه
فرمانده commander؛ فرمانده و حاکم و متحد کننده و انسجام دهنده ی یک مجموعه و سیستم
کومانچی؛ اتحاد قبایل سرخپوست در یک مکان و منطقه و سرزمین. کلمه کرمانج در ایران نیز احتمالا منشعب از همین مفهوم باشد.
کماتسو؛ شرکت صنایع سنگین ژاپنی چندملیتی است، متحد در یک مکان که به عنوان یکی از بزرگ ترین سازندگان بولدوزر، بیل مکانیکی و لودر در جهان شناخته می شود.
کمیته؛ کمیسیون، مجمع، انجمن، و کارگروهی که کاری را به صورت تیمی در یک مکان انجام می دهند. به سرگروه کمیته کمیسر گفته می شود. جلساتی که در کمیته تشکیل می شود کمیسیون گفته می شود.
کمیسیون Commission ، این کلمه که به هئیت، کمیته و انجمن ترجمه و برگردان شده است به مجموعه ای از افراد که در یک مکان به نام کمیته به گرد هم جمع شده باشند برای انجام یک کار مشترک و تیمی و گروهی گفته می شود.
کمیسر Commissioner ، رئیس و شخص هماهنگ کننده و ایجاد کننده ی اتحاد برای افرادی که به گرد هم آمده اند جهت انجام یک کار گروهی در یک مکان.
کمیز؛ نام روستایی در اطراف سبزوار، به مفهوم افراد متحد و کمک رسان به همدیگر که به گرد هم آمده باشند در یک مکان.
کامران؛ راننده یا ایجاد کننده رونق در یک مکان و مجموعه به هم پیوسته و متحد. اصطلاحاً به پادشاه و حاکم و مدیر یک مجموعه و مجتمع اطلاق می شود.
کامِرون؛ مکان و سرزمین یا مجموعه و مجتمع به رونق افتاده
کمونیست؛ طرفدار مرام اشتراکی و همگرایی و کمک رسانی به یکدیگر در یک مکان یا اقلیم و سرزمین.
کمپ camp مجموعه ی رفاهی مشترک در یک مکان با ترکیبی از امکانات مختلف در یک اردوگاه جهت استراحت. مثل رستوران، هتل، استخر، فضای سبز، سالن ورزشی، سینما و غیره
کمبوجیه Cambodia نام شخص یکپارچه کننده و متحد کننده ی سرزمین ها. شخصی که حاکمان سرزمین های مختلف را با هم در یک مجموعه ترکیب و جهت اداره مشارکت می دهد جهت ایجاد یک اتحادیه برای ایجاد امنیت رشد اقتصادی و غیره. کلمه بوجیه نیز در انتهای این کلمه منشعب از کلمه ی بودجه می باشد. که شخصی تحت عنوان کمبودجیه با دریافت باج و خراج عمل مدیریت و تعیین بودجه را برای آن سرزمین انجام می داده است.
کامبوج Cambodia ترکیب سرزمین های مشترک و قبایل به هم متحد شده و تحت مدیریت با عمل بودجه گذاری برای آن سرزمین
کمبریج Cambridge مجموعه ای از ترکیب دانشگاه ها و رشته های علمی مختلف در یک مکان جهت آموزش و تحقیقات تیمی و گروهی مشترک.
کمب شانه Comb ؛ ترکیب، اشتراک و اتحاد ساقه های چوبی یا هر جنس دیگر در کنار هم.
مبارزه combat . ایجاد سپردفاعی با ترکیب سر و دو دست و پاها در مبارزه برای جلوگیری از ضربه در ورزش های رزمی.
مشترک common ؛ به هم پیوستن. این کلمه هم خودش گویای تعریف خودش بر اساس کلمه کام می باشد.
ارتباط communication ؛ این کلمه که تحت عنوان ارتباط ترجمه و به زبان فارسی برگردان شده است از اون جهت می باشد که مقوله ی ارتباط به خاطر ترکیب شدن و به هم رسیدن افراد در یک مکان یا مجموعه با کلامی که از اعضای موجود در کام انسان است شکل می گیرد.
کامپوزیت composite مجموعه ای از ترکیبات ریز و کوچک مختلف در متالوژی صنعت هنر معماری کشاورزی ریاضی و شیمی و غیره. کاه گل هم یک نوع کامپوزیت محسوب می شود.
عدد مرکب composite number
کمپوست Compost مجموعه ای مرکب از بقایای گیاهی پوسیده شده و بقایای حیوانی تجزیه شده. یا Combos به مفهوم ترکیبات. کُمبی ترکیبی combi، کمبو ترکیبی Combo
کمپوت Compote مخلوط. در زبان فرانسوی واژه کمپوت به معنای مخلوط است. ترکیب میوه های مختلف از یک یا چند نوع میوه در یک قوطی.
کمپانی Company. تشکیلاتی کُمپَکْت شده که از شراکت و ترکیب مجموعه های مختلف و کمک رسان به همدیگر جهت انجام یک کار گروهی و تیمی در تجارت و صنعت و غیره در یک مکان ایجاد و ترکیب شده است.
تعریف غیر انطباقی برای کلمه کمپانی، اتحادیه می باشد.
کامپیوتر Computer انجام عملیات محاسبات با ترکیب و تجمیع دستگاه های محاسبه کننده در یک مکان کُمْپَکت شده جهت تسریع در انجام فرآیند محاسبه. با دریافت و پردازش اطلاعات و داده ها. یا مجموعه ای متحد و ترکیب شده از دستگاه های مختلف جهت انجام محاسبات در یک مکان.
کامپکت compact مجموعه ای به هم پیوسته و به هم متصل و متراکم و فشرده شده در یک مکان. کلمه پکت نیز منشعب از پاکت و باک به مفهوم یک فضا و مکان مستقل و جدا شده می باشد به گونه ای که کلمه ی باکتری به مفهوم تک یاخته نیز منشعب از این کلمات می باشد.
کمپرس و کمپرسور؛ مجموعه ای از قطعات مرکب و مشترک در یک مکان جهت ایجاد و اعمال نیرو و ایجاد فشار یا مجموعه ی ایجاد فشار. کلمه ی پِرِس در این کانسپت کلامی نیز به مفهوم نیرو قبلاً خدمت علاقه مندان به این مباحث توضیح داده است. پِرِس منشعب از مفهوم پارس پرسش پرستار و. . .
رنگین کمان؛ ترکیب و انتشار نورهای رنگارنگ و مستقل در یک مکان و در یک کمان
کامل complete، این کلمه هم بر مبنای کلمه کام گویاترین مفهوم را می رساند. مجموعه ای مشترک و ترکیب شده و به هم پیوسته و تکمیل شده در یک مکان.
( کمپ کمپینگ کمپانی کمک کمباین کمب کمپوت کمپوست کامپوزیت کامپیوتر کمبریج کمبوجیه کامبوج )
ریشه ی تمام این کلمات از کلمه ی کام و کُم منشعب گردیده است. کام در زبان فارسی امروزی مجموعه ای از ترکیب اعضای مختلف و در ارتباط و کمک رسان به یکدیگر در دهان می باشد مثل لب دندان زبان حلق و سقف دهان جهت ایجاد کلمات و انجام عمل تغذیه.
کُم کام شکم ؛ در مناطق جنوبی کشور ما برای کلمه شکم از کلمه ی کُم استفاده می کنند کُم و شکم به مفهوم ترکیب و اتحاد و اعضای به هم پیوسته ی امعاء و احشاء داخل یک مکان به نام شکم که باهم در یک مجموعه، مشغول انجام عملیات گوارش هستند.
اگر هم از زاویه ی رفتار و ذات حروف در قوانین نگارش و فلسفه پیدایش کلمات و آوایی که از محل صدورشان ایجاد می شود به کلمه کُم و کام نگاه کنیم آوای حرف ( ک ) از اتحاد و به هم پیوستگی مرکز زبان و مرکز سقف دهان ایجاد می شود و حرف ( م ) هنگام تلفظ از اتحاد و همبستگی هر دو لب یک آوای به هم آمده را نمایان می کند به طوری که زنجیر شدن این دو حرف ایجاد شده به همدیگر، این تصویر را در ذهن برای ما و در عالم واقع ایجاد می کند که اشاره به یک پدیده ی مرکب و به هم پیوسته از اتحاد اجزاء مختلف و دارای یک مرکزیت با اتحاد اعضا و اجزاء جهت انجام یک کار تیمی و گروهی را در یک مکان دارد
تفاوت کام و کُم در دو جایگاه متفاوت در وجود ما انسانها هم به خاطر ذات حرف ( آ ) در میان کلمه کام هست به گونه ای که در حین تلفظ و آوای کلمه کام، نمایانگر باز و بسته شدن فضای دهان هست که مجموعه اعضای دهان در ارتباط باهم جهت انجام یک مقوله دارای ورودی و خروجی برای عمل تغذیه و مکالمه را انجام می دهند. ولی در کلمه ی کُم نگارش به گونه ای است که فقط از مُصَوّت ها استفاده کرده است و همین مسئله گویای انجام یک عمل گروهی و تیمی در یک فضای بسته در عالم واقع را اشاره دارد.
به طوری که وقتی حرف ( ش ) با ذات رفتاری که این حرف در عالم واقع دارد به کلمه ی کُم افزوده می شود یک مقوله ی دارای شارش و دارای یک جریان جهت ایجاد سیستم گوارش با یک ورودی و خروجی در یک مکان سیستماتیک را در ذهن در عالم واقع تداعی می کند.
اگر هم از زاویه قانون چرخش حروف در غالب و پاتیل کلمات و جوشش مفاهیم از دل لغات و قانون حروف معکوس به کلمه ی کُم نگاه کنیم در دو جهت دو مفهوم را برای ما در یک سیستم دارای مکان برای ما آشکار می کند. به این صورت که اگر کلمه ی کُم و شِکَم را در مرکز کار قرار دهیم دو مفهوم مُک و مکش و کُمْپ و کمپرس را در دو جهت ولی در یک سمت برای ایجاد جریان و اعمال نیرو به این جریان در این کلمه ایجاد می کند. به همین جهت هم این روند قوانین در این کلمه این مفهوم را به ما می رساند که کلمه ی کُم نمایانگر یک سیستم زنده و پویا دارای یک جریان ورودی و خروجی را به ما نشان می دهد.
( در یک تعریف ساده و موازی غیرانطباقی برای همه ی این کلمات اینطور می شود گفت؛ مجموعه ا ی ترکیب شده و مشترک و متحد و کمک رسان به همدیگر در ارتباط باهم در یک فضا تحت عنوان کام جهت انجام کاری مشخص برای ارائه یک محصول زیبا و با کیفیت چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی )

مسئول ، نماینده
کمیسر ( روسی: Комиссар ) یک فیلم درام به کارگردانی الکساندر آسکولدوف است که در سال ۱۹۶۷ بر پایهٔ داستان کوتاه «در شهر بردیچیف» ( В городе Бердичеве ) از واسیلی گروسمان ساخته شد، اما به سبب محتوای آن توسط کاگ ب توقیف شد و اجازه پخش نیافت. این فیلم پس از مرگ ژوزف استالین و در دورهٔ آب شدن یخ خروشچف ساخته شد که با کاهش فشارهای سیاسی و سانسور هنری همراه بود. از آغاز ساخت فیلم، گوسکینو کارگردان را وادار به انجام تغییرات مهمی در فیلم نمود چرا که سالِ تولید این فیلم یعنی ۱۹۶۷، مصادف با پنجاهمین سالگرد انقلاب اکتبر بود و همه آثار هنری می بایست در راستای ارزش های حزب کمونیست اتحاد شوروی می بود. وقایع فیلم در طول جنگ داخلی روسیه ( ۱۹۱۸–۱۹۱۸ ) اتفاق می افتد، زمانی که ارتش سرخ، ارتش سفید، گروه های لهستانی و اتریشی بر سر قلمروهای خود می جنگیدند. واقعیت مهم دیگر آن بود که در آن زمان در شهر بردیچیف، زبان ییدیش رسماً برقرار بود و از سال ۱۹۲۴، دادگاه حقوقی اوکراین امور خود را به زبان ییدیش انجام می داد. داستان فیلم نامه بر پایهٔ تلاقی و اشتراک صمیمانه ای از شیوه ها و آرمان های فرهنگی انقلابی و یهودی است. بازیگران اصلی این فیلم، دو هنرپیشهٔ نامدار و برندهٔ جایزه هنرمند مردمی اتحاد جماهیر شوروی یعنی رولان بیکوف و نونا ماردوکووا بودند.
...
[مشاهده متن کامل]

الکساندر آسکولدوف پس از ساخت این فیلم کارش را از دست داد و از حزب کمونیست اتحاد شوروی اخراج و به «انگل زیستی اجتماعی» متهم شد. وی را از مسکو تبعید کردند و اجازه نداند تا پایان عمر هیچ فیلم بلندی بسازد. به او گفتند که تنها نسخهٔ موجود از فیلم «کمیسر» نابود شده است. ماردوکووا و بیکوف، ستارگان بزرگ سینمای شوروی، مجبور شدند از مقامات خواهش کنند که او را از اتهامات بزرگتر معاف کنند. این فیلم کمیسر مضامین قوی فمینیسم و مادری را در پس زمینه جنگ داخلی روسیه در سال ۱۹۱۸ نشان می دهد، ادارهٔ سانسور اتحاد جماهیر فیلم را با این استدلال توقیف نمود: «فیلم نامه بازتاب دهندهٔ قهری است که مغایر جوهر وجودی بشر است، پدیده ای که روابط شخصی را با ایجاد ازخودبیگانگی، ناامیدی و عدم اطمینان نسبت به آینده از بین می برد. »
در سال ۱۹۸۶، به دنبال سیاست های گلاسنوست میخائیل گورباچف «کمیسیون تعارضات اتحادیه فیلمسازان شوروی» اکران مجدد فیلم را توصیه نمود اما گوسکینو نپذیرفت. پس از درخواست مجدد آسکولدوف در جشنواره بین المللی فیلم مسکو فیلم بازسازی شد و در نهایت در سال ۱۹۸۸ برای نخستین بار اکران شد. داستان فیلم در کشور اوکراین می گذرد و کسانی که زبان اوکراینی می دانند، ملی گرایی اوکراینی را در لابلای دیالوگ های رولان بیکوف درک خواهند شد.

کمیسر
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/کمیسر_(فیلم)
واژه کمیسر
معادل ابجد 330
تعداد حروف 5
تلفظ [komiser]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: commissaire] [منسوخ]
مختصات ( کُ س ) [ فر. ] ( اِ. )
آواشناسی komiser
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
همه واژها درستت ولی از نظر درس فق اسلامی کمیسر کسی است . که در پس یک انقلاب و از شداید سختی ها بوجود میآید و یک مامُر است ما مامور یعنی بهتر لگویم یکی از القاب مهدویت است . این کمیسر اعزامی مکتب مصر اسلامی که شعبه های گسترده ای در حوزه اسلامی دارد میباشد . این کمیسر تمام بیان تحریم و دکترینگ اسلامی را توضبح داند هر چند استاد کلاس فقه همه را میداند و اما کمیسر مشرف بر کمیسر قبلی خلع های خالی وبروز شده و رمز آلودهای گنگ را ماکت سازد میکند براد نسل حاضر وقت خود . و هیچ کسی در حوزه اسلامی عاشب تر از کمیسر وجود ندارد از نظر عرفان و مرافه اسلام
...
[مشاهده متن کامل]

کوچیک شما کی میصره عالی مهر داد مم بین ی 00۷

کمیسر یعنی مفتش
امروزه واژه حسابرس و بازرس قانونی جایگزین کمیسر شده است
اگر بخواهیم کمیسر را در ایران بدانیم چیست ، به ماموران کارآگاه اداره آگاهی که کشف جرم میکنند گفته میشود ، مانندفیلم کمیسرمولدوان ، محصول کشور رومانی ، اگر کسی واقعا میخواد به بطن معنی کمیسر برسه حتما فیلم "کمیسر متهم میکند" را ببیند
کلانتر. . . .
کنش گر - پیشکار - گماشته -
نماینده -
کمیسر معادل درجه سرگرد پلیس آگاهی ویا هر سرگرد پلیس در پلیسهای تخصصی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس