کمیت و کیفیت


برابر پارسی: چندی و چونی، چند و چونی

پیشنهاد کاربران

quantity با تلفظ کوانتی تی معادل کمیت به زبان فارسی می باشد و quality با تلفظ کوالی تی مترادف کیفیت. از دیدگاه منطق دیالکتیکی هگل در علم منطق کمیت عبارت است از نشست کیفیت در قالب واقعیت. یا به عبارت دیگر کمیت و کیفیت یک زوج مفهومی می باشند که هرکدام در عین واحد به شکل یک نیم زوج هم خود می باشد و هم دیگری یا غیر خودرا در بر یا بهمراه دارد. یعنی بصورت دو قطب مجزا از هم نمی توانند وجود داشته باشند. به عنوان مثال یک قطعه یخ به عنوان کمیت ، غیر از حالت جامد، دو حالت دیگر را به عنوان غیر ها یا دیگران خود یعنی مایع و بخار در بر و بهراه خود دارد ، یعنی در عین واحد هم خود است و هم غیر خود. و آن دو حالت هم به همین ترتیب و تا زمانیکه به کمیت یعنی آب و بخار تبدیل نشده در بطن حالت جامد یعنی یخ به شکل کیفیت موجود اند و نه کمیت. عدد پی مساوی است با تقسیم مقدار یا اندازه محیط بر قطر. محیط و قطر اندازه های متغیر محسوب می شوند و در روند محاسبات بی پایان می توانند اندازه های فراوانی داشته باشند و اندازه هرکدام از آنها نسبت بهمدیگر به یک سهم مساوی بزرگ یا کوچک می شود، با این وجود مقدار یا اندازه عدد پی همیشه ثابت باقی می ماند. عدد پی در این تناسب به قول هگل بطور کامل به خود باز گشته است و حالت کیفیت بطور کامل به کمیت عددی تبدیل شده و صورت و مخرج کسر ( اندازه محیط و قطر ) یکی به عنوان عدد و دیگری به عنوان تعداد در قالب حاصل این تناسب به وحدت رسیده اند و عدد پی به عنوان مرز تعیین شده هر دوی آن اندازه ها یعنی عدد و تعداد را به عنوان دو جنبه غیر یا دیگری خود، در بر دارد طوریکه تغییرات مقادیر محیط و قطر دیگر نمی توانند از این مرز معین پا فراتر نهند. البته هگل در علم منطق از عدد پی استفاده نکرده بلکه محاسبات دیفرنسیال ( دیفرانسیل ) و اینتگرال ( انتگرال ) نیوتون و لایبنیز را از لحاظ مفهومی مورد بر رسی قرار داده و از مفهوم کوانتم استفاده است. نقد هگل در آنجا این بوده است که نیوتن اندازه های بینهایت کوچک از قبیل
...
[مشاهده متن کامل]

dx , dy , dz , dt به عنوان واقعیت های بینهایت کوچک کیفی و کمی در نظر نداشته بلکه آنها را به مثابه مرز های قبل از محوشدن و تبدیل گشتن به نیستی یا صفر پنداشته است.
در این زمینه من معتقدم که خداوند ( Quantum یا کوانتم هگل ) خود را به غیر خود یعنی طبیعت تبدیل نکرده است بلکه طبیعت را از ابعاد فراوان و بیکران خویش آفریده است و آنهم برای اولین بار در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین. و هدف وی برداشتن طبیعت به عنوان غیر یا دیگری خویش و بازگشت به خویشتن نمی باشد بلکه هدف مقطعی او بهمراه اجزاء، بازگشت مجدد به همان حالت آفرینش اولیه یا بنیادین و یا آغازین می باشد و آنهم در همین جا ( و در محتوای هرکدام از گیتی ها یا دنیا ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر ) و نه در جای دیگر و آنهم سوار بر امواج نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای هر کدام از کیهان ها یا جهان ها و بر اثر آن ، گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی.
چرا مه بانگ ها هفتگانه اند یا اینکه چرا حلقه های اصلی و فراوان زنجیره دایره وار مه بانگ متوالی هرکدام از هفت حلقه آفریده شده اند که مدت زمان طی محیط هرکدام از آنها در طول این راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان بین دو حالت بهشت برین متوالی در طول راه و سفر کلی و تکاملی بی پایان همیشه برابر با یک هفتم ( ۱/۷ ) مدت زمان طی هرکدام از حلقه های اصلی می باشد؟
ارائه یک پاسخ حقیقی و منطبق بر واقعیت به این سوال بنیادی خارج از توان این کامنت کوتاه یا پیامک می باشد.

بپرس