کمیابی

/kamyAbi/

مترادف کمیابی: تنگی، غل، نایابی، ندرت

متضاد کمیابی: وفور

معنی انگلیسی:
dearth, famine, paucity, rarity, scarceness, scarcity, rareness

فرهنگ فارسی

۱ - کم یاب بودن ندرت . ۲ - نا یابی .

دانشنامه عمومی

کمیابی به عنوان یک مفهوم اقتصادی «اشاره به این واقعیت اولیه زندگی دارد که منابع انسانی و غیرانسانی محدود هستند و بهترین دانش فنی بشر هم، قادر به تولید تنها مقادیر محدودی از کالاهای اقتصادی است. » [ ۱] اگر کمیابی وجود نداشت و «از هر کالا به مقدار نامحدود تولید می شد یا انسان خواهان حداکثر مطلوبیت بود… هیچ کالای اقتصادی نسبتا کمیابی وجود نداشت. » کمیابی محدودیت دسترسی به کالاهای مصرفی که ممکن است در بازار یا توسط عموم مردم مورد تقاضا باشد، است. کمیابی همچنین شامل کمبود منابع فردی برای خرید کالا هم می شود. نقطه مقابل کمیابی، فراوانی است.
کمیابی در تئوری علم اقتصاد نقشی اساسی ایفا می کند و به تنهایی برای ارائه تعریفی مناسب از علم اقتصاد مورد نیاز است.
لیونل رابینز اقتصاددان بریتانیایی، و عضو برجسته بخش اقتصاد در دانشکده اقتصاد لندن بود و به دلیل تعریفش از علم اقتصاد با استفاده از کمیابی مشهور است:
نظریه اقتصادی مفاهیم کمیابی مطلق و نسبی را از یکدیگر متمایز می داند و «. . . تأکید دارد که کمیابی نسبی علم اقتصاد را تعریف می کند. »[ ۵] نظریه اقتصادی فعلی تا حد زیادی از مفهوم کمیابی نسبی نشات گرفته است که «بیان می کند کالاها کمیاب هستند زیرا منابع کافی برای تولید همه کالاهای مصرفی مردم وجود ندارد. »[ ۶]
کمیابی اقتصادی مطرح شده توسط ساموئلسون در علم اقتصاد، یک «رساله متعارف» از جریان اصلی افکار اقتصادی[ ۷] «. . . اشاره به واقعیت اولیه زندگی دارد که منابع انسانی و غیرانسانی محدود هستند و بهترین دانش فنی بشر هم، قادر به تولید تنها مقادیر محدودی از کالاهای اقتصادی است. ( به طور خلاصه در منحنی امکانات تولید ( PPC ) ذکر شده است ) . »[ ۱] اگر کمیابی وجود نداشت و «و از هرکالا به مقدار نامحدود تولید می شد یا انسان خواهان حداکثر مطلوبیت بود… هیچ کالای اقتصادی نسبتا کمیابی وجود نداشت. »
کمیابی اقتصادی نه فقط به دلیل محدودیت منابع، بلکه در نتیجه فعالیت انسانی یا تأمین اجتماعی بوجود می آید. [ ۸] [ ۹] کمیابی به دو نوع کمیابی نسبی و کمیابی مطلق تقسیم می شود. [ ۱۰]
توماس رابرت مالتوس «. . . پایه های نظری حکمت متعارف مسلط بر بحث گرسنگی جهانی و قحطی را، از نظر علمی و عقیدتی برای بیش از دو قرن مطرح کرد. »[ ۱۱]
مالتوس در کتاب رساله ای دربارهٔ اصول جمعیت ( ۱۷۹۸ ) مشاهده کرد که افزایش تولید مواد غذایی در یک کشور موجب بهبود رفاه مردم شد، اما این بهبود موقتی بود زیرا منجر به رشد جمعیت گشت، که در نتیجه موجب بازگشت تولید سرانه به سطح پیشین شد. به عبارت دیگر، انسان ها برای حفظ استاندارد بالای زندگی به استفاده از فراوانی ها تمایل نداشتند، بلکه برای رشد جمعیت از آنها استفاده می کردند. این دیدگاه به «دام مالتوسی» یا «شبح مالتوسی» معروف شد. در دیدگاهی دیگر که به فاجعه مالتوسی مشهور است، جمعیت تا زمانی که طبقه پایین جامعه از سختی و فقر رنج ببرد و در معرض قحطی و بیماری قرار بگیرد، تمایل به رشد دارد. مالتوس در مخالفت با دیدگاه رایج قرن هجدهم در اروپا نوشت که جامعه را در حال پیشرفت و اصول اخلاقی را قابل بهبود می داند. [ ۱۲]
عکس کمیابی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کمیابی (scarcity)
در اقتصاد، دسترسی ناکافی به منابع برای تأمین نیازها. استفاده از منابع کمیاب، هزینۀ فرصتِ از دست رفته را به دنبال دارد.

مترادف ها

poverty (اسم)
خواری، پستی، فروماندگی، فقر، کمیابی، بینوایی، تهی دستی، تندگستی، بی پولی

rarity (اسم)
تحفه، کمی، کمیابی، ندرت، نایابی، چیز کمیاب، نادره

famine (اسم)
قحط و غلا، قحطی، تنگ سالی، کمیابی

paucity (اسم)
کمی، اندک، کمیابی، مقدار کم، قلت، عدد کم

scarcity (اسم)
کمیابی

infrequency (اسم)
کمی، کمیابی، ندرت وقوع، عدم تکرر، نابسامدی

فارسی به عربی

فاقة , مجاعة , ندرة

پیشنهاد کاربران

- کمیابی ؛ ندرت. ( ناظم الاطباء ) . کمیاب بودن. ندرت. ( فرهنگ فارسی معین ) . شذوذ. ندرت. دیریابی. دشواریابی. عزت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . و رجوع به ترکیب کمیاب شود.
- || نایابی. ( فرهنگ فارسی معین ) .
ندر. . .
تنگی، غل، نایابی، ندرت

بپرس