تعداد منابع و مآخذی که درباره ایران نوشته شده و بچاپ رسیده است به هزاران جلد می رسد. ولی با وجود این معدودی از آنها دارای ارزش فوق العاده علمی است که از آنجمله میتوان کتاب « در دربار شاهنشاه ایران » تألیف سیاح آلمانی انگلبرت کمپفر را نام برد. مؤلف در خلال سالهای ( 1716 - 1651 ) میزیسته، کتاب وی توصیف کامل وزنده و قابل اعتمادی از دربار و کاخ سلطنتی شاه ایران در نیمه دوم قرن هفدهم تشریح می کند.
... [مشاهده متن کامل]
از شاه و وزیرش گرفته تا پائین ترین اعضاء کاخ سلطنتی مانند مشعلدار باشی بدون آنکه کسی را از قلم بیندازد همه را در کتاب خویش وصف کرده است. شرحی که کمپفر از کاخها و تفرجگاهها و حرمسراها و باغهای آن زمان به دست داده است چنان روشن و دقیق بیان گردیده که نقاط از بین رفته را میتوان بر مبنی ( مبنای ) نوشته های وی دوباره مجسم نمود. تشکیلات اداری دربار و ارتباط تشکیلات شرعی و عرفی با همدیگر مورد توجه این سیاح دور نبوده و خواننده با مطالعه نوشته کمپفر وضع آنروز را در مقابل چشمان خویش مجسم مینماید.
این اخبار زنده که بر اصل مشاهده تدوین گردیده کتابی است که بزبان لاتین نوشته شده. در سال ( 1936 - 1935 ) پروفسور والتر هینس ( Walter Heinz ) که در دانشگاه برلن مشغول تدریس بوده کتاب انگلبرت کمپفر را بعنوان مواد درسی برای رشته ایرانشناسی انتخاب و در مدت چندین نیمسال به ترجمه آن مبادرت می کند تا اینکه در سال 1937، بدانشگاه گتینگن Gottingenدعوت می شود و بدین وسیله تا بهار سال 1938 بر روی ترجمه نارسا و خام کار می کند تا بصورت آلمانی ساده و روان در آید و حتی در این راه عده ای بی شمار با وی همکاری می کنند که از آن جمله پروفسور برتولد اشپولر Bertold Spuler را که در آن زمان درجه دانشیاری داشته باید نام برد. بجز ایشان افراد دیگری نیز عهده دار ترجمه بخشی از کتاب مزبور بوده اند و چون ترجمه مورد نظر بمدت 5 نیمسال بعنوان مواد درسی در کلاس درس تدریس میشده لهذا تمام نقاط ضعف آن برطرف میگردد، در این مقاله از کتاب ترجمه شده نامبرده در بالا حداکثر استفاده بعمل آمده است.
در سیاحتنامه کمپفر باصطلاحات اداری و قوانین کشور ایران در عهد صفویه بیش از همه بر میخوریم که این اصطلاحات را بدو زبان فارسی و ترکی بکار برده است. چنین تصور میرود که برگرداندن این اصطلاحات بزبان آلمانی کار آسانی نبوده است.
پروفسور هینتس در ترجمه سیاحتنامه کمپفر در مقدمه کتاب بدو موضوع اشاره می کند: اول آنکه ترجمه کتاب مزبور را کار شرق شناسان جوانی که با وی همکاری داشته اند قلمداد نموده، دوم آنکه در ترجمه کتاب دخل و تصرفی جزئی شده و حتی الامکان بشرح کامل مطالب مبادرت گردیده است و اشتباهات مختصری را که کمپفر در نوشتن کتاب خویش مرتکب شده بکلی رفع نموده است و در حقیقت میتوان گفت که ترجمه سفرنامه وی دارای مطالب اصلی و مهم متن لاتین می باشد.
سفرنامه کمپفر ارزش فوق العاده تاریخی برای قرن شانزدهم و هفدهم ایران دارد که البته در ترجمه آلمانی آن با گرفتن کمک از منابع فارسی تکمیل آن مقدور گردیده است.
انگلبرت کمپفر در شانزده سپتامبر 1651 در لمگو Lemgo متولد شد، پدرش از کشیشان این شهر بوده است. وی در شهرهای لِمگو، هاملن Hamelen ، لونه بورگ Luneburg و [16] لوبک Lubeck ، تحصیل کرده است.
در هفده سالگی اولین سفر خود را به هلند می کند و در دانزیک بعد از پایان تحصیلات دبیرستانی در دانشگاه آنجا به تحصیل فلسفه، تاریخ و زبانهای خارجی جدید و قدیم مبادرت می نماید و در سال 1674 موفق بادامه تحصیل در تورن Thorn و کراکاو Krakau میگردد. در سال 1676 در شهر ورشو با فرستاده دربار ایران ( ایلچی ) بنام محمد حسین باقر آشنا می شود. کمپفر چهار سال از اواخر دوران تحصیل خویش را در کونیگسبرگ K Konigsberg به تحصیل طب و علوم طبیعی می پردازد و در سال 1680 بزادگاه خود یعنی شهر لمگو Lemgo برمیگردد و در همان سال با برادر خویش بنام آندره آس Andreas به شهر ینا Jena مسافرت می کند ولی بواسطه تنگدستی می بایستی ترک تحصیل می کرد، در این موقع باتفاق برادر خویش از طریق هامبورگ به لوبک می آید و در آنجا از یکدیگر جدا می شوند.
کمپفر در سال 1681 در کونیکسپبرگ موفق بادامه تحصیل می شود و بعداً به تبعیت از برادر خویش به سوئد مهاجرت می کند. از اوت سال 1682 در اپسالا Uppsala و استکهلمStockholm اقامت داشته و در آن موقع طرح دوستی با استاد معروف حقوق بنام پفن دوزف S . Pufendorf می ریزد. در آن زمان کارل یازدهم که مردی جوان بود تدارکی برای مسافرت هیأتی بدربار شاه ایران می دید زیرا هدف اصلی وی روابط تجاری و تشویق شاه ایران علیه ترکان عثمانی بود، در همین موقع بر اثر توصیه پفن دورف، کمپفر بعنوان منشی و طبیب هیأت مزبور که ریاستش با لودویش فابریتیوس Ludwich Fabritius است پیشنهاد می شود. کمپفر دانشمند جوان آلمانی از فرصت استفاده نموده و پیشنهاد مزبور را با دل و جان می پذیرد زیرا وی مدتها تحصیلات خود را در زمینه هائی نموده بود که بدرد سیر و سیاحت می خورد.
باید گفت که کمپفر اولین سیاح نبوده که در عصر صفویه بایران آمده بلکه در سال 1602 شخصی بنام گئورگ تکتاندر فان در یابل Georg Tectander van der Jabel بعنوان منشی محرمانه اولین سفر آلمان در زمان رودلف دوم قیصر آن کشور بدربار شاه عباس اول فرستاده می شود ولی متأسفانه در گیلان بر اثر ابتلاء بمرض وبا در 25 اکتبر سال 1603 فوت می کند.
اولئاریوس نیز یکی دیگر از سیاحانی است که باتفاق هیأتی دو مسافرت مهم یکی در سال 1633 به مسکو و دیگری در سال 1636 از طریق مسکو بایران نموده، هدف اصلی این هیأت که از هولشتاین بروسیه و ایران اعزام میگردیدند ایجاد روابط تجاری با آن دو کشور بوده است.
اولئاریوس از معلومات و هوش سرشاری برخوردار بوده بطوریکه گوته شاعر معروف آلمانی در دیوان شرقی بکرّات به ستایش و تمجید نامبرده پرداخته و از وی به نیکی یاد کرده است. اولئاریوس از خود سفرنامه پرارزشی بیادگار گذاشته که . . .
... [مشاهده متن کامل]
از شاه و وزیرش گرفته تا پائین ترین اعضاء کاخ سلطنتی مانند مشعلدار باشی بدون آنکه کسی را از قلم بیندازد همه را در کتاب خویش وصف کرده است. شرحی که کمپفر از کاخها و تفرجگاهها و حرمسراها و باغهای آن زمان به دست داده است چنان روشن و دقیق بیان گردیده که نقاط از بین رفته را میتوان بر مبنی ( مبنای ) نوشته های وی دوباره مجسم نمود. تشکیلات اداری دربار و ارتباط تشکیلات شرعی و عرفی با همدیگر مورد توجه این سیاح دور نبوده و خواننده با مطالعه نوشته کمپفر وضع آنروز را در مقابل چشمان خویش مجسم مینماید.
این اخبار زنده که بر اصل مشاهده تدوین گردیده کتابی است که بزبان لاتین نوشته شده. در سال ( 1936 - 1935 ) پروفسور والتر هینس ( Walter Heinz ) که در دانشگاه برلن مشغول تدریس بوده کتاب انگلبرت کمپفر را بعنوان مواد درسی برای رشته ایرانشناسی انتخاب و در مدت چندین نیمسال به ترجمه آن مبادرت می کند تا اینکه در سال 1937، بدانشگاه گتینگن Gottingenدعوت می شود و بدین وسیله تا بهار سال 1938 بر روی ترجمه نارسا و خام کار می کند تا بصورت آلمانی ساده و روان در آید و حتی در این راه عده ای بی شمار با وی همکاری می کنند که از آن جمله پروفسور برتولد اشپولر Bertold Spuler را که در آن زمان درجه دانشیاری داشته باید نام برد. بجز ایشان افراد دیگری نیز عهده دار ترجمه بخشی از کتاب مزبور بوده اند و چون ترجمه مورد نظر بمدت 5 نیمسال بعنوان مواد درسی در کلاس درس تدریس میشده لهذا تمام نقاط ضعف آن برطرف میگردد، در این مقاله از کتاب ترجمه شده نامبرده در بالا حداکثر استفاده بعمل آمده است.
در سیاحتنامه کمپفر باصطلاحات اداری و قوانین کشور ایران در عهد صفویه بیش از همه بر میخوریم که این اصطلاحات را بدو زبان فارسی و ترکی بکار برده است. چنین تصور میرود که برگرداندن این اصطلاحات بزبان آلمانی کار آسانی نبوده است.
پروفسور هینتس در ترجمه سیاحتنامه کمپفر در مقدمه کتاب بدو موضوع اشاره می کند: اول آنکه ترجمه کتاب مزبور را کار شرق شناسان جوانی که با وی همکاری داشته اند قلمداد نموده، دوم آنکه در ترجمه کتاب دخل و تصرفی جزئی شده و حتی الامکان بشرح کامل مطالب مبادرت گردیده است و اشتباهات مختصری را که کمپفر در نوشتن کتاب خویش مرتکب شده بکلی رفع نموده است و در حقیقت میتوان گفت که ترجمه سفرنامه وی دارای مطالب اصلی و مهم متن لاتین می باشد.
سفرنامه کمپفر ارزش فوق العاده تاریخی برای قرن شانزدهم و هفدهم ایران دارد که البته در ترجمه آلمانی آن با گرفتن کمک از منابع فارسی تکمیل آن مقدور گردیده است.
انگلبرت کمپفر در شانزده سپتامبر 1651 در لمگو Lemgo متولد شد، پدرش از کشیشان این شهر بوده است. وی در شهرهای لِمگو، هاملن Hamelen ، لونه بورگ Luneburg و [16] لوبک Lubeck ، تحصیل کرده است.
در هفده سالگی اولین سفر خود را به هلند می کند و در دانزیک بعد از پایان تحصیلات دبیرستانی در دانشگاه آنجا به تحصیل فلسفه، تاریخ و زبانهای خارجی جدید و قدیم مبادرت می نماید و در سال 1674 موفق بادامه تحصیل در تورن Thorn و کراکاو Krakau میگردد. در سال 1676 در شهر ورشو با فرستاده دربار ایران ( ایلچی ) بنام محمد حسین باقر آشنا می شود. کمپفر چهار سال از اواخر دوران تحصیل خویش را در کونیگسبرگ K Konigsberg به تحصیل طب و علوم طبیعی می پردازد و در سال 1680 بزادگاه خود یعنی شهر لمگو Lemgo برمیگردد و در همان سال با برادر خویش بنام آندره آس Andreas به شهر ینا Jena مسافرت می کند ولی بواسطه تنگدستی می بایستی ترک تحصیل می کرد، در این موقع باتفاق برادر خویش از طریق هامبورگ به لوبک می آید و در آنجا از یکدیگر جدا می شوند.
کمپفر در سال 1681 در کونیکسپبرگ موفق بادامه تحصیل می شود و بعداً به تبعیت از برادر خویش به سوئد مهاجرت می کند. از اوت سال 1682 در اپسالا Uppsala و استکهلمStockholm اقامت داشته و در آن موقع طرح دوستی با استاد معروف حقوق بنام پفن دوزف S . Pufendorf می ریزد. در آن زمان کارل یازدهم که مردی جوان بود تدارکی برای مسافرت هیأتی بدربار شاه ایران می دید زیرا هدف اصلی وی روابط تجاری و تشویق شاه ایران علیه ترکان عثمانی بود، در همین موقع بر اثر توصیه پفن دورف، کمپفر بعنوان منشی و طبیب هیأت مزبور که ریاستش با لودویش فابریتیوس Ludwich Fabritius است پیشنهاد می شود. کمپفر دانشمند جوان آلمانی از فرصت استفاده نموده و پیشنهاد مزبور را با دل و جان می پذیرد زیرا وی مدتها تحصیلات خود را در زمینه هائی نموده بود که بدرد سیر و سیاحت می خورد.
باید گفت که کمپفر اولین سیاح نبوده که در عصر صفویه بایران آمده بلکه در سال 1602 شخصی بنام گئورگ تکتاندر فان در یابل Georg Tectander van der Jabel بعنوان منشی محرمانه اولین سفر آلمان در زمان رودلف دوم قیصر آن کشور بدربار شاه عباس اول فرستاده می شود ولی متأسفانه در گیلان بر اثر ابتلاء بمرض وبا در 25 اکتبر سال 1603 فوت می کند.
اولئاریوس نیز یکی دیگر از سیاحانی است که باتفاق هیأتی دو مسافرت مهم یکی در سال 1633 به مسکو و دیگری در سال 1636 از طریق مسکو بایران نموده، هدف اصلی این هیأت که از هولشتاین بروسیه و ایران اعزام میگردیدند ایجاد روابط تجاری با آن دو کشور بوده است.
اولئاریوس از معلومات و هوش سرشاری برخوردار بوده بطوریکه گوته شاعر معروف آلمانی در دیوان شرقی بکرّات به ستایش و تمجید نامبرده پرداخته و از وی به نیکی یاد کرده است. اولئاریوس از خود سفرنامه پرارزشی بیادگار گذاشته که . . .