کمپ ایکس ری ( به انگلیسی: Camp X - Ray ) یا اردوگاه اشعه ایکس فیلمی به کارگردانی پیتر ستلر و با بازی کریستن استوارت، پیمان معادی، جان کرول لینچ محصول ۲۰۱۴ ایالات متحده است. داستان فیلم از برخورد بد و وحشیانه سربازان آمریکایی با زندانیان روایت میکند
... [مشاهده متن کامل]
فیلم با صحنه هایی از حملات ۱۱ سپتامبر در مرکز تجارت جهانی نیویورک آغاز می شود و پس از صحنه بازداشت «علی» ( با بازی پیمان معادی ) در آلمان، به هشت سال بعد و زمان ورود نگهبان تازه ای به نام «ایمی کول» ( کریستن استوارت ) به بازداشتگاه گوانتانامو می رسد. ایمی که برای فرار از زادگاه کوچکش به ارتش پیوسته، در اثر تحقیر و آزار جنسی سربازان دیگر تبدیل به یک فرمانبردار مطیع شده است. اما در نهایت، با دوستی ای دور از جنبه های جنسی که بین او و علی به وجود می آید، کم کم حالت دفاعی اش فرو می ریزد و نوری از مهر و امید در درونش روشن می شود.
فیلم اردوگاه اشعه ایکس با مضامین سیاسی را پیتر ستلر به عنوان اولین فیلم بلندش ساخته و دیوید گوردون گرین هم به عنوان تهیه کننده اجرایی کمکش کرده است. فیلم نامه را هم خود ستلر نوشته است. فیلمبرداری این فیلم در لس آنجلس انجام شد و برای اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمد.
سوژه فیلم کمپ ایکس ری، ضمن پژوهش های ساتلر، با دیدن عکسی از چرخ حامل کتاب های مورد درخواست زندانیان بازداشتگاه گوانتانامو به سراغش آمد. چرخی پر از ترجمه کتاب های «هری پاتر» به زبان عربی: «برای من برخورد قوانین سخت و تشریفات قراردادی ارتش با اموری که به صورتی بنیادی با این مسائل بی ارتباط است خیلی جالب بود. اموری مثل تأسیس کتابخانه در چنین زندان مخوفی یا رساندن کتابی مثل هری پاتر به دست زندانیان. به نظرم واقعاً شگفت انگیز آمد. » اما همین مسئله در خط داستانی فیلم، بهانه ای می شود برای ملاقات اولیه دو قهرمان اصلی، ایمی، محافظی که مشغول پخش کتاب بین زندانیان است و علی، زندانی عرب - تونسی بزرگ شده آلمان که زندانبانش را بخاطر نداشتن تازه ترین جلد «هری پاتر» به شدت سرزنش می کند. در واقع کتاب هری پاتر در فیلم، سمبلی است از نیاز مبرم زندانیان به گریز از دنیای واقعی و گشت وگذاری هر چند خیالی و محال در قلمرو جادو و افسانه. کتاب در عین حال قصه ای است دنباله دار، حجیم و طولانی «با تعداد صفحاتی به اندازه یک کتاب آسمانی».
«فکر می کنم او بیشتر از هزار بار قرآن را خوانده و مرور کرده است. اما کم کم حالت شک و تردیدی در او به وجود آمده. شک و تردید نسبت به همه چیز. شاید هم بخاطر تنهایی و فکرکردن زیاد است که باورهایش به تدریج رنگ باخته اند. او کم کم از حضور در جمع نمازخوانان هم خودداری می کند. بدترین چیز برای آدمی که به همه چیز دور وبرش مشکوک است همین است که نمی داند واقعاً به کجا یا به چه چیزی دست بیاویزد. این مسئله برای خیلی از زندانی هایی که مدت زیادی را در بیکاری می گذرانند پیش می آید. اما من فکر می کنم علی بعد از این واقعه به حالت طبیعی و به زندگی عادی بازخواهد گشت. »

... [مشاهده متن کامل]
فیلم با صحنه هایی از حملات ۱۱ سپتامبر در مرکز تجارت جهانی نیویورک آغاز می شود و پس از صحنه بازداشت «علی» ( با بازی پیمان معادی ) در آلمان، به هشت سال بعد و زمان ورود نگهبان تازه ای به نام «ایمی کول» ( کریستن استوارت ) به بازداشتگاه گوانتانامو می رسد. ایمی که برای فرار از زادگاه کوچکش به ارتش پیوسته، در اثر تحقیر و آزار جنسی سربازان دیگر تبدیل به یک فرمانبردار مطیع شده است. اما در نهایت، با دوستی ای دور از جنبه های جنسی که بین او و علی به وجود می آید، کم کم حالت دفاعی اش فرو می ریزد و نوری از مهر و امید در درونش روشن می شود.
فیلم اردوگاه اشعه ایکس با مضامین سیاسی را پیتر ستلر به عنوان اولین فیلم بلندش ساخته و دیوید گوردون گرین هم به عنوان تهیه کننده اجرایی کمکش کرده است. فیلم نامه را هم خود ستلر نوشته است. فیلمبرداری این فیلم در لس آنجلس انجام شد و برای اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمد.
سوژه فیلم کمپ ایکس ری، ضمن پژوهش های ساتلر، با دیدن عکسی از چرخ حامل کتاب های مورد درخواست زندانیان بازداشتگاه گوانتانامو به سراغش آمد. چرخی پر از ترجمه کتاب های «هری پاتر» به زبان عربی: «برای من برخورد قوانین سخت و تشریفات قراردادی ارتش با اموری که به صورتی بنیادی با این مسائل بی ارتباط است خیلی جالب بود. اموری مثل تأسیس کتابخانه در چنین زندان مخوفی یا رساندن کتابی مثل هری پاتر به دست زندانیان. به نظرم واقعاً شگفت انگیز آمد. » اما همین مسئله در خط داستانی فیلم، بهانه ای می شود برای ملاقات اولیه دو قهرمان اصلی، ایمی، محافظی که مشغول پخش کتاب بین زندانیان است و علی، زندانی عرب - تونسی بزرگ شده آلمان که زندانبانش را بخاطر نداشتن تازه ترین جلد «هری پاتر» به شدت سرزنش می کند. در واقع کتاب هری پاتر در فیلم، سمبلی است از نیاز مبرم زندانیان به گریز از دنیای واقعی و گشت وگذاری هر چند خیالی و محال در قلمرو جادو و افسانه. کتاب در عین حال قصه ای است دنباله دار، حجیم و طولانی «با تعداد صفحاتی به اندازه یک کتاب آسمانی».
«فکر می کنم او بیشتر از هزار بار قرآن را خوانده و مرور کرده است. اما کم کم حالت شک و تردیدی در او به وجود آمده. شک و تردید نسبت به همه چیز. شاید هم بخاطر تنهایی و فکرکردن زیاد است که باورهایش به تدریج رنگ باخته اند. او کم کم از حضور در جمع نمازخوانان هم خودداری می کند. بدترین چیز برای آدمی که به همه چیز دور وبرش مشکوک است همین است که نمی داند واقعاً به کجا یا به چه چیزی دست بیاویزد. این مسئله برای خیلی از زندانی هایی که مدت زیادی را در بیکاری می گذرانند پیش می آید. اما من فکر می کنم علی بعد از این واقعه به حالت طبیعی و به زندگی عادی بازخواهد گشت. »
