کمونالیسم معمولاً به گرایشی اشاره دارد که خواستار ادغام مالکیت اشتراکی و فدراسیونهای جوامع مستقل محلی است. سوسیالیست لیبرترین برجسته، ماری بوکچین، فلسفه سیاسی کمونالیسم را چنین تعریف می کند: «نظریهٔ یک حکومت یا یک سیستم حکومتی که جوامع مستقل آن در فدراسیون سهیم هستند» همچنین «اصول و شیوه مالکیت اشتراکی» را در خود دارد. البته استفاده از عبارت «حکومت» در اینجا دلالت بر وجود یک کشور یا دولت و سلسله مراتب بالا به پایین نیست.
... [مشاهده متن کامل]
به نظر می رسد این استفاده از واژه کمونالیسم در اواخر قرن بیستم شکل گرفته است تا میان سیستم های مبتنی بر کمون و جنبش های سیاسی دیگر و ایده های مشابه، تمایز قائل شود. به طور خاص جنبش ها و حکومت هایی که پیشتر از روشی مشابه استفاده می کردند، «آنارشیسم»، «سوسیالیسم» و/یا «کمونیسم» نامیده می شدند.
بسیاری از جوامع تاریخی که سوسیالیسم تخیلی یا آنارکو - کمونیسم را برگزیدند، از همین اصول فدرالیسم و مالکیت اشتراکی بهره جستند. در حالی که کمونالیسم در ابتدا نوعی سوسیال آنارشیسم تصور می شد، بعدها به یک ایدئولوژی جداگانه مبدل شد که به گفتهٔ ماری بوکچین سودمندترین عناصر آنارشیسم چپ، مارکسیسم، سندیکالیسم و اکولوژیسم رادیکال را شامل می شود. از نظر سیاسی، کمونالیست ها از یک جامعه بدون دولت، بدون طبقه بندی، بدون پول و غیر متمرکز، متشکل از شبکه ای از مجامع مستقیم شهروندان دموکراتیک در جوامع/شهرهای جداگانه، حمایت می کنند.
کمونالیسم همچنین خواهان آزادسازی شهرداری ها برای نیل به اهداف ایدئولوژیک خود است و بر خلاف آنارشیسم، از حضور در انتخابات و رای گیری نمی پرهیزد.
در آغاز دههٔ ۱۹۷۰ میلادی، بوکچین گفت عرصهٔ تغییرات اجتماعی لیبرترین باید در سطح شهرداریها باشد. در سال ۲۰۰۱ نیز در مصاحبه ای گفت:
«مهمترین مسئله این است که ساختار جامعه را طوری تغییر دهیم که مردم قدرت را بدست آورند. بهترین عرصه برای انجام چنین کاری، شهرداری ها ( municipality ) هستند - چه در شهر، کلان شهر یا روستا - که در آن ها ما فرصتی برای ایجاد یک دموکراسی چهره به چهره داریم. »
در سال ۱۹۸۰ بوکچین از عبارت libertarian municipalism به معنی «شهرداری لیبرترین» برای توصیف سیستمی استفاده کرد که در آن نهادهای لیبرترین بر اساس دموکراسی مستقیم در شهرها حاکم شوند و جای دولت مرکزی به کنفدراسیونی از مجموعهٔ این شهرها داده شود. طرفداران این نظریه خواهان ایجاد جامعه ای هستند که نمی تواند وجود هم زیستانه دو قدرت — دولت مرکزی و کنفدراسیون شهرها — را تحمل کند. کمونالیسم این شیوه را برای دستیابی به جامعه ای آزاد حیاتی می داند.
... [مشاهده متن کامل]
به نظر می رسد این استفاده از واژه کمونالیسم در اواخر قرن بیستم شکل گرفته است تا میان سیستم های مبتنی بر کمون و جنبش های سیاسی دیگر و ایده های مشابه، تمایز قائل شود. به طور خاص جنبش ها و حکومت هایی که پیشتر از روشی مشابه استفاده می کردند، «آنارشیسم»، «سوسیالیسم» و/یا «کمونیسم» نامیده می شدند.
بسیاری از جوامع تاریخی که سوسیالیسم تخیلی یا آنارکو - کمونیسم را برگزیدند، از همین اصول فدرالیسم و مالکیت اشتراکی بهره جستند. در حالی که کمونالیسم در ابتدا نوعی سوسیال آنارشیسم تصور می شد، بعدها به یک ایدئولوژی جداگانه مبدل شد که به گفتهٔ ماری بوکچین سودمندترین عناصر آنارشیسم چپ، مارکسیسم، سندیکالیسم و اکولوژیسم رادیکال را شامل می شود. از نظر سیاسی، کمونالیست ها از یک جامعه بدون دولت، بدون طبقه بندی، بدون پول و غیر متمرکز، متشکل از شبکه ای از مجامع مستقیم شهروندان دموکراتیک در جوامع/شهرهای جداگانه، حمایت می کنند.
کمونالیسم همچنین خواهان آزادسازی شهرداری ها برای نیل به اهداف ایدئولوژیک خود است و بر خلاف آنارشیسم، از حضور در انتخابات و رای گیری نمی پرهیزد.
در آغاز دههٔ ۱۹۷۰ میلادی، بوکچین گفت عرصهٔ تغییرات اجتماعی لیبرترین باید در سطح شهرداریها باشد. در سال ۲۰۰۱ نیز در مصاحبه ای گفت:
«مهمترین مسئله این است که ساختار جامعه را طوری تغییر دهیم که مردم قدرت را بدست آورند. بهترین عرصه برای انجام چنین کاری، شهرداری ها ( municipality ) هستند - چه در شهر، کلان شهر یا روستا - که در آن ها ما فرصتی برای ایجاد یک دموکراسی چهره به چهره داریم. »
در سال ۱۹۸۰ بوکچین از عبارت libertarian municipalism به معنی «شهرداری لیبرترین» برای توصیف سیستمی استفاده کرد که در آن نهادهای لیبرترین بر اساس دموکراسی مستقیم در شهرها حاکم شوند و جای دولت مرکزی به کنفدراسیونی از مجموعهٔ این شهرها داده شود. طرفداران این نظریه خواهان ایجاد جامعه ای هستند که نمی تواند وجود هم زیستانه دو قدرت — دولت مرکزی و کنفدراسیون شهرها — را تحمل کند. کمونالیسم این شیوه را برای دستیابی به جامعه ای آزاد حیاتی می داند.