کمسیون

/komesiyon/

لغت نامه دهخدا

کمسیون. [ ک ُ سی ی ُ / ک ُ م ِ ی ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) مأخوذ از کمیسیون فرانسوی. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کمیسیون شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ماموریتی که برای اجرای امری بکسی دهند . ۲ - مجمعی که جهت تحقیق و مطالعه دربار. طرحی یا مسئله ای تشکیل گردد . ۳ - هر یک از شعب مجلس شورای ملی که از عده ای وکیلان تشکیل شود و بیکی از امور مملکتی رسیدگی کند : کمیسیون بودجه کمیسیون فرهنگ : در کمیسیون خارجه بنویس نام این بنده را به استادی . ( بهار ) ۴ - دلالیی که بانک یا اشخاص برای اجرای معاملات کنند ۵ - حق دلالی حق العمل .

پیشنهاد کاربران

دوستان، کسی برابر پارسی برای کمسیون سراغ داره؟
پیشپاپیش سپاسگزارم
جلسه مطالعاتی
دختر ملیح

بپرس