کمرویی کردن


معنی انگلیسی:
shy

مترادف ها

demur (فعل)
استثنا قائل شدن، درنگ کردن، کمرویی کردن، تقاضای درنگ یا مکی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس