کمخته

لغت نامه دهخدا

کمخته. [ ک ُ م ُ ت ِ ] ( اِ ) سله روی زخم. رویه سفت شده زخم و جراحت. طبقه ای از چرک و کثافت که روی پوست بدن بسته می شود. این کلمه با فعل بستن استعمال می شود: دست و پای فلان کس از بس حمام نرفته کمخته بسته است. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ).

فرهنگ فارسی

سله روی زخم .رویه سفت شده زخم و جراحت . طبقه از چرک و کثافت که روی پوست بدن بسته می شود. این کلمه با فعل بستن استعمال می شود : دست و پای فلان کس از بس حمام نرفته کمخته بسته است .

پیشنهاد کاربران

کمختهیعنی ساله و کنایه به زن های سطبر پوستِ کُلُفت هیکلِ درشت اعضای پیر که مدّعی نزاکت شوند و شوهر نازک پوست طلب اند.

بپرس