کمثری

لغت نامه دهخدا

کمثری. [ ک ُم ْ م َ را ] ( ع اِ ) امرود، کُمَّثراة یکی. ج ، کُمَّثرَیات و مذکر می آید، و گویند هذه کمثری واحدة و هذه کمثری کثیرة. کُمَیمِثرَة و کُمَیمِثرِیَه و کُمَثِیرَة و کُمَیمِثرات مصغر آن. ( منتهی الارب ). نام میوه ای که به فارسی امرود گویند. ( آنندراج ) ( از غیاث ). امرود و اسم جنسی است که تنوین داده می شود و مؤنث می آید و گاه مذکر آید. ( از ناظم الاطباء ). غالباً به تشدید میم است و بعضی گفته اند تخفیف آن جایز نیست. درختی از میوه هاست که عامه اجاص نامند واحد آن کمثراة و ج ،کمثریات است. و کمثری به صورت اسم جنس استعمال می گردد و تنوین داده می شود و گویند هذه کمثری واحدة و هذه کمتری کثیرة. ( از اقرب الموارد ). امرود. ( دهار ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) امرود گلابی .

فرهنگ عمید

= گلابی

پیشنهاد کاربران

بپرس