کماچ

لغت نامه دهخدا

کماچ. [ ک ُ ] ( اِ ) نوعی ازنان است که سطبر باشد. ( غیاث ). کماج. و رجوع به کماج شود. || به معنی بادریسه خیمه و این لفظ ترکی است. ( غیاث ). و رجوع به معنی آخر کماج شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نا تنک شیرین که از آرد گندم و غیر آن و شکر پزند . ۲ - تخته ای باشد گرد و میان سوراخ که بر سر ستون خیمه محکم کنند و چادر خیمه را بر روی آن کشند ( و آن شبیه بنان کماج است ) کلیج. خیمه کماجه : ( کماج خیمه را ماند که نتوان ز وی کندن بد ندان نیم ذره ) . ( جامی )

واژه نامه بختیاریکا

( کُماچ ) دیگ

پیشنهاد کاربران

شیرینی محلی استهبان است که هل هم دارد
در کرمان نوعی شیرینی است که با آرد جوانه گندم به نام آرد سهن و خرما و ادویه جاتی چون زنجبیل و رازیانه و سیاه دانه و تخم شوید و نیز گردو طبخ می شود
ظرفی که در آن شیر یا روغن محلی میریزند
کماج نام دارد
در استان فارس و کرمان به نوعی نان بزرگ و قطور که در زیر خاکسترهای آتش درست میشود گویند.
کماچ - نوعی نان سنتی و سوغات اصیل و سنتی سمنان است. مواد تشکیل دهنده آرد ، شکر، روغن و ماده مخمر آب نخود میباشد.

بپرس