کمان رستم

گویش مازنی

/kemaan rostam/ قوس و قزح

پیشنهاد کاربران

کمان رستم ؛ بمعنی کمان بهمن است که قوس قزح باشد. ( برهان ) . قوس قزح. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ) . آژفنداک و قوس قزح. ( ناظم الاطباء ) رخش. آزفنداک. آفنداک. کمردون. توسه. انطلیسون. تیراژه. کمر رستم. طوق بهار. سریر. سدکیس. قالیچه فاطمه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . کمان سام. کمان شیطان. کمان رنگین. قوس قزح. ( فرهنگ رشیدی ) : از باد و باران وتذرگ و تندر و هده و درخش و صاعقه و کمان رستم. . . ( التفهیم ص 165، از فرهنگ فارسی معین ) :
...
[مشاهده متن کامل]

آنجا که در زه آرد دستت کمان بخشش
ابر از حسد ببّرد زه بر کمان رستم.
انوری.

همان "رنگین کمان" است

بپرس