کمامه

لغت نامه دهخدا

( کمامة ) کمامة. [ ک ِ م َ ] ( ع اِ ) غلاف طلع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غلاف شکوفه خرما. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || غلاف شکوفه. ج ، اَکِمَّة،کِمام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غلاف شکوفه. ج ، کِمام و جمعالجمع، اَکِمَّة. ( ناظم الاطباء ). پوشش و پرده ٔشکوفه. ( از اقرب الموارد ). || آنچه بدان دهان شتر را بندند تا نگزد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کمام. ( در معنی مفرد ) ( از اقرب الموارد ). || توبره اسب و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به کمام شود.

فرهنگ فارسی

غلاف طلع . غلاف شکوفه خرما . یا توبرهاسب و مانند آن

پیشنهاد کاربران

بپرس