کم گو ی


معنی انگلیسی:
terse

فرهنگ فارسی

( کم گو ی ) ۱ - آنکه کم سخن گوید . ۲ - ساکت خاموش .

پیشنهاد کاربران

کم گوی ؛ کم گو. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) . مقابل پرگوی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و بسیاردان و کم گوی باش ، نه کم دان بسیارگوی. ( قابوسنامه ) . و هرگاه که خداوند مالیخولیا. . . آهسته
...
[مشاهده متن کامل]
و کسلان و کم گوی باشد و بسیار خسبد. . . ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . و رجوع به ترکیب کم گو شود.

کم صحبت

بپرس