فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
کم گوی ؛ کم گو. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) . مقابل پرگوی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و بسیاردان و کم گوی باش ، نه کم دان بسیارگوی. ( قابوسنامه ) . و هرگاه که خداوند مالیخولیا. . . آهسته
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و کسلان و کم گوی باشد و بسیار خسبد. . . ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . و رجوع به ترکیب کم گو شود.
کم صحبت