ساکت، محتاط در سخن، کم گو
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
کم گو ؛ کم گوی. کسی که کمتر سخن گوید. ( ناظم الاطباء ) . کم گفتار. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به ترکیب کم گفتار شود.
- || خاموش و ساکت. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به ترکیب کم گفتار شود.
- || خاموش و ساکت. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به ترکیب کم گفتار شود.