کم گشتن. [ ک َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) کم گردیدن. کم شدن : کم نخواهد گشت دریا زین کرم از کرم دریا نگردد بیش کم.مولوی.ز قدر و شوکت سلطان نگشت چیزی کم ز التفات به مهمان سرای دهقانی.( گلستان ).به مرگ خواجه فلان هیچ کم نگشت جهان که قایم است مقامش نتیجه قابل.سعدی.و رجوع به کم شدن و کم گردیدن شود.