کم پشت

/kampoSt/

معنی انگلیسی:
scraggly, sparse, thin, lank, of few leaves

فرهنگ فارسی

۱ - آنچه که با فاصله از افراد نوع خود روییده باشد مقابل پر پشت : موی کم پشت . ۲ - کم مایه مقابل پر پشت . ۳ - ( اسم ) قلم مویی که نوک آن بلند باشد قلم نیزه یی .

گویش مازنی

/kam pesht/ تنک پراکنده

جدول کلمات

تنک

مترادف ها

thin (صفت)
لاغر، رقیق، نازک، نزار، باریک، سبک، نحیف، تنک، کم پشت، کم چربی، رقیق و آبکی، کم جمعیت، بطور رقیق، نازک شدن

sparse (صفت)
گشاد گشاد، تنک، کم پشت

فارسی به عربی

رقیق

پیشنهاد کاربران

بپرس