کم عقلی


مترادف کم عقلی: ابلهی، بله، حماقت، نادانی

متضاد کم عقلی: دانایی

برابر پارسی: تهی ساری

معنی انگلیسی:
frivolity

فرهنگ فارسی

نادانی حماقت کودنی .

مترادف ها

unreason (اسم)
حماقت، بی خردی، نابخردی، کم عقلی، عمل خلاف عقل

پیشنهاد کاربران

کم عقلی ؛ حالت و چگونگی کم عقل :چهارهزار مرد به اسفیدهان بکشتند به سبب خفت و کم عقلی. ( تاریخ قم ص 91 ) . عتاهیه ، کم عقلی. ( منتهی الارب ) . و رجوع به ترکیب کم عقل شود.
رعونت
بلاهت
سخافت
سخافت. [ س َ ف َ ] ( از ع، اِمص ) سبکی عقل و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . خرد و سست رأی شدن. ( المصادر زوزنی ) . سبکی عقل. خفت عقل. رقت عقل. ( یادداشت مؤلف ) : به رکاکت عقل و سخافت خرد منسوب گردیم. ( سندبادنامه ص 79 ) . رؤس و وجوه ایشان بر سفاهت اراذل و سخافت انذال انکاری نکردند. ( ترجمه ٔ تاریخ یمینی ) . || شلی. شل و شلاتگی. ناپختگی. ناسفتگی. مقابل صفاقت ( قرصی ) . محکمی. سفتگی. پختگی ( در جامه ٔ منسوج ) . ( یادداشت مؤلف ) . || لاغری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) .
...
[مشاهده متن کامل]

تنک خردی. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ خ ِ رَ ] ( حامص مرکب ) سخافت عقل. سفاهت. سبک عقلی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . رجوع به ماده ٔ قبل و تنک و دیگر ترکیبهای آن شود.

نازک مغزی
سفیه

بپرس