کم طاقت
/kamtAqat/
مترادف کم طاقت: بی طاقت، کم تحمل، کم حوصله، ناشکیب
متضاد کم طاقت: پرطاقت، حمول
برابر پارسی: کم تاب
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
کم طاقت ؛ آنکه تاب و توان و طاقتش اندک باشد. ( فرهنگ فارسی معین ) . کم قوت. مقابل پرطاقت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
- || کم شکیب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
- || کم شکیب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
کسی که زود رنج است و زود واکنش نشان می دهد.
ناصبر
بی تاب، بی صبر، بی قرار، کم حوصله، ناآرام، ناصبور