کم زندگانی

پیشنهاد کاربران

کم زندگانی ؛ کم عمر. کوتاه عمر. کوته زندگانی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
شه نیک با کامرانی بود
چو بد گشت کم زندگانی بود.
اسدی.
بحکم آنکه آن کم زندگانی
چو گل بر باد شد روز جوانی.
نظامی.
درخت افکن ، بود کم زندگانی
به درویشی کشد نخجیربانی.
نظامی.

بپرس