کم دید

پیشنهاد کاربران

کم دید ؛ کم قوت در دیدن ؛ چشم من کم دید است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . کم سو. کم نور؛ چشمم کم دید شده است. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ) .
کَم دید : کم کاسه ، کنس ، بخیل ، کم توان در دیدن ، کم بینا ، کوتاه فکر.

بپرس