کم خون

/kamxun/

معنی انگلیسی:
anemic, bloodless

فرهنگ فارسی

آنکه دارای خون اندک باشد .

فرهنگ عمید

کسی که مبتلا به کم خونی است.

مترادف ها

anemic (صفت)
کم خون، ضعیف

wan (صفت)
کم خون، زرد، کم رنگ، رنگ پریده

wanly (صفت)
کم خون، کم رنگ

فارسی به عربی

انیمی

پیشنهاد کاربران

کم خون ؛ آنکه دارای خون اندک باشد. ( فرهنگ فارسی معین ) . اظمی [ اَ ما ]. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . کسی که خون در بدنش کم باشد. کسی که مبتلا به کم خونی باشد. و رجوع به ترکیب بعد شود.

بپرس