کم خرد
/kamxerad/
مترادف کم خرد: احمق، بی خرد، سبکسر، کم عقل، نادان
متضاد کم خرد: خردمند، خردور
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
کم خرد ؛ بی عقل و احمق. ( آنندراج ) . بی عقل. نادان. ( ناظم الاطباء ) . کم عقل. نادان. ابله. ( فرهنگ فارسی معین ) . تافه العقل. ناقص العقل. معتوه. مستضعف. مقابل پرخرد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
دانش کوتاه . [ ن ِ ] ( ص مرکب ) کم خرد. ( آنندراج ) . کودن . کندذهن . ( ناظم الاطباء ) .
تاریک مغز. [ م َ ] ( ص مرکب ) کم اندیشه . کم خرد : از آن به که در گوش تاریک مغزگشادن در داستانهای نغز. نظامی .
نازک مغز
ناقص عقل