weakling (اسم)کم بنیه، بی بنیهweak (صفت)ضعیف، لاغر، ناتوان، سست، کمرو، عاجز، کم زور، بی حال، چیز ابکی، کم دوام، کم بنیهweakly (صفت)ضعیف، کم بنیه، سست عنصر، علیل المزاج
کم بنیه ؛ ( آدمی ) ضعیف مزاج. ضعیف المزاج. ضعیف. کم قوت. سست. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .+ عکس و لینک