کم بنیه

مترادف ها

weakling (اسم)
کم بنیه، بی بنیه

weak (صفت)
ضعیف، لاغر، ناتوان، سست، کمرو، عاجز، کم زور، بی حال، چیز ابکی، کم دوام، کم بنیه

weakly (صفت)
ضعیف، کم بنیه، سست عنصر، علیل المزاج

فارسی به عربی

ضعیف

پیشنهاد کاربران

بپرس