کم بار

لغت نامه دهخدا

کمبار. [ ک َ ] ( اِ ) ریسمانی باشد که آن را از لیف خرما سازند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگستان زبان و ادب

{low-rate} [مهندسی محیط زیست و انرژی] یکی از ویژگی های فرایندهای تصفیۀ زیستی پساب که در آن بار مواد آلی کمتر از حدِ متعارف است

پیشنهاد کاربران

کم بار ؛ قلیل الثمر. مقابل پربار ( درخت ) . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .

بپرس