کلیشه
/keliSe/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) تصویر یا نوشته ای که بر فلز یا چوب حک کنند و آنرا بهنگام چاپ کردن کتاب مجله و غیره بکار برند . توضیح وقتی بخواهند خطی را عینا چاپ کنند اول عکس آنرا در روی فیلم یا شیش. حساس میگیرند سپس یک قطع. زینگ را حساس کرده و همان شیشه یا فیلم را بروی آن کپیه میکنند . بعد زینک را ظاهر کرده و بروی آن مرکب میمالند و از روی مرکب پودر مخصوصی میریزند و در ظرفی مقداری اسید نیتریک ( تیزاب ) رقیق ریخته زینک را در توی آن قرار میدهند و ظرف را تکان میدهند تا اسید محلی خالی از نوشت. زینک را در خود حل کرده و نوشته در روی زینک بطور بر جسته ظاهر میگردد . سپس آنرا در روی تخته ای ببلندی حروف میخ کوبی کرده برای چاپ آماده میسازند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] هر چیز تکراری.
دانشنامه آزاد فارسی
کِلیشه (stereotype)
لوحی که برای چاپ به کار می رود و با ریخته گری فلز در قالبی معمولاً از جنس خمیر کاغذ تولید می شود. استفاده از استریوتایپ در فرآیند چاپ را ویلیام گِد، مبتکر اسکاتلندی، در ۱۷۲۵ ابداع کرد و فیرمَن دیدو با اصلاحاتی که در آن صورت داد این نام را بر آن گذاشت و استفاده از آن را رواج داد. در دستگاه های پرس مدوری که در گذشته برای چاپ روزنامه به کار می رفت لوح های استریوتایپ قابل انحنا روی سیلندرهای دوار این دستگاه ها استفاده می شد. بعدها در مواردی الکتروتایپ جای استریوتایپ را گرفت.
لوحی که برای چاپ به کار می رود و با ریخته گری فلز در قالبی معمولاً از جنس خمیر کاغذ تولید می شود. استفاده از استریوتایپ در فرآیند چاپ را ویلیام گِد، مبتکر اسکاتلندی، در ۱۷۲۵ ابداع کرد و فیرمَن دیدو با اصلاحاتی که در آن صورت داد این نام را بر آن گذاشت و استفاده از آن را رواج داد. در دستگاه های پرس مدوری که در گذشته برای چاپ روزنامه به کار می رفت لوح های استریوتایپ قابل انحنا روی سیلندرهای دوار این دستگاه ها استفاده می شد. بعدها در مواردی الکتروتایپ جای استریوتایپ را گرفت.
wikijoo: کلیشه
مترادف ها
قسم، نوع، رقم، گونه، الگو، باسمه، کلیشه، حروف چاپ، حروف چاپی
کلیشه، با کلیشه چاپ کردن، رفتار قالبی داشتن
کلیشه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
متضاد کلیشه چه میشود؟
با اصالت میتواند متضاد کلیشه ای بودن قرارا بگیرد؟
با اصالت میتواند متضاد کلیشه ای بودن قرارا بگیرد؟
کِلیشه : تفکر خشک و متعصبانه فرهنگی یا جمعی درباره مسئله ای.
کلیشه بودن در برخی از موارد در معنای "کاری یا کلامی تکراری که ملال آور است" به کار می رود. که می توان به جای آن از عبارت" نخ نما بودن" بودن استفاده کرد. مثال:
- این حرفهای کلیشه ای رو بذار کنار. ( این حرهای نخ نما شده رو بذار کنار )
- این حرفهای کلیشه ای رو بذار کنار. ( این حرهای نخ نما شده رو بذار کنار )
کلیشه
تصویر حک شده روی فلز یا چوپ برای چاپ
هرچیزتکراری
نوعی مُهر ، باسمه
"پیش انگاره" بنظرم برابر مناسبیه
یعنی چیزی که قابل فهمیدن باشه مثلا من میگم بستنی چه مزه ایه؟ خب این حرف کلیشه ای هست چون از قبل قابل پیشبینی بود. {همه میدونن!}
به هرچیزی که تکراری و از قبل قابل پیش بینی باشه کلیشه میگن
کلیشه یعنی به یک چیزی بیش از حد تاکید کردن . . و چیزی که تکراری شده
پیش داوری
قضاوت های ازپیش تعیین شده
قضاوت های ازپیش تعیین شده
واژه ای فرانسوی ( cliche ) - الگو و چالش ( مسئله ) تکراری
اگه مربوط به کلام باشد:
حرف های شُعاری و پُروپاگاندایی ( فرانسوی ) ، حرف های همیشگی، تکراری و بازگویی، حرف های از پیش حفظ شده، تمرین شده یا تعیین شده، قالب های گفتاری زیبا ( قِصار ) که بهشون عمل نمی کنیم! -
کلام پیش پا افتاده، ( سبک ) خشک و خَز ! - تِکیه کلام، وِردِ زبون ( زبان ) ، ملکه ذهن!
اگه مربوط به کلام باشد:
حرف های شُعاری و پُروپاگاندایی ( فرانسوی ) ، حرف های همیشگی، تکراری و بازگویی، حرف های از پیش حفظ شده، تمرین شده یا تعیین شده، قالب های گفتاری زیبا ( قِصار ) که بهشون عمل نمی کنیم! -
کلام پیش پا افتاده، ( سبک ) خشک و خَز ! - تِکیه کلام، وِردِ زبون ( زبان ) ، ملکه ذهن!
پیش فرض های مفهومی
برداشت ما از یک موضوع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)