کلیسای شیطان ( به انگلیسی: Church of Satan ) سازمانی است برای معتقدان به دین شیطان گرایی لاویایی که عقایدشان در انجیل شیطانی، اثر انتان لاوی نگاشته شده است. این کلیسا در ۳۰ آوریل ۱۹۶۶ میلادی در سان فرانسیسکو تأسیس شد؛ اما در سال ۲۰۰۱ و چهار سال پس از درگذشت لاوی، به منطقه هادسون، واقع در محله منهتن شهر نیویورک منتقل شد.
... [مشاهده متن کامل]
کلیسای شیطان اعتقاد ندارد که شیطان یک موجود یا قدرت است و لاوی هم کسی را به پرستش شیطان دعوت نمی کرد. پیتر گیلمور کاهن اعظم فعلی کلیسای شیطان، در یک مصاحبه گفت: «احساس واقعی من این است که هر کسی که به وجود نیروهای مافوق طبیعت اعتقاد دارد دیوانه است؛ وقتی که آن ها به خدا یا شیطان اعتقاد دارند از شعور محروم می شوند». گیلمور کلمه «شیطان» را یک مدل یا حالت رفتار تعریف می کند و اشاره می کند که این کلمه در زبان عبری به معنای «دشمن» یا «مخالف» است. گیلمور می گوید: «شیطان پرستی، با خداناباوری و در نظر گرفتن این دیدگاه که جهان نسبت به ما بی تفاوت است شروع می شود. هیچ خدا، شیطان یا مراقبی وجود ندارد. » لاوی به دنبال پیوند دادن مجموعهٔ اعتقاداتش به جهان بینی سکولار بود که از علوم طبیعی سرچشمه گرفته بود که سرانجام، پایه ای خداناباورانه با انتقاد از مسیحیت و سایر باورهای مافوقِ طبیعت را ارائه کرد.
اعضای کلیسا ممکن است که در مجموعه ای از سحر و جادو - که لاوی آن ها را جادوهای کوچک و بزرگ تعریف می کند - شرکت کنند. جادوی بزرگ، عملی تشریفاتی - آیینی است که به معنای تمرکز انرژی عاطفی فرد برای هدفی خاص است؛ جادوی کوچک، عملی با استفاده از روان شناسی کاربردی و افسون برای منحرف کردن فرد یا وضعیت به میل فرد است؛ گر چه بیشتر اندیشهٔ لاوی به شکلی از جهان بینی سکولار و علمی نزدیک است، دیگران این اعتقاد را بیان کردند که نیروهای مختلف جادویی در شخص وجود دارد؛ به همین دلیل، به جای این گونه توصیف ماورای طبیعت، لاوی گفت که این نیروها بخشی از جهان طبیعی اند؛ ولی تا کنون توسط علم کشف نشده اند. در انجیل شیطانی، لاوی جادو را «تغییر در شرایط یا حوادث مطابق با میل و ارادهٔ فرد، در صورتی که با استفاده از روش های معمولیِ پذیرفته شده، غیرقابل تغییر باشد» تعریف کرد.
اصول کلیسا به گفتهٔ انتان لاوی بیشتر در خدمت رشد مادی فرد است؛ در نتیجه، شیطان پرستی لاوی یک دین ماده گرایانه است تا روحانی. او معتقد است که سال هاست که بین روان شناسی و دین، فاصلهٔ زیادی وجود دارد و هیچ دینی بر اساس نیازهای غریزی انسان بنا نشده است. همهٔ دین های کنونی بر پرهیزکاری و ریاضت تأکید دارند؛ در حالی که شیطان گرایی لاوی، دینی معتقد به ارضای نفس است و پرهیز کردن از ارضای نفس را عملی بی مورد و از روی ترس می داند. شیطان گرایی لاوی یک دین بسیار خودخواهانه و نفس گرایانه است. لاوی گفته است: «ما معتقد به شهوت و قدرت هستیم؛ ما معتقد به بلندپروازی و طمع هستیم و آنچه را که ادیان دیگر گناه می خوانند، راهی به سوی ارضای نفس و رستگاری خود می دانیم. »
... [مشاهده متن کامل]
کلیسای شیطان اعتقاد ندارد که شیطان یک موجود یا قدرت است و لاوی هم کسی را به پرستش شیطان دعوت نمی کرد. پیتر گیلمور کاهن اعظم فعلی کلیسای شیطان، در یک مصاحبه گفت: «احساس واقعی من این است که هر کسی که به وجود نیروهای مافوق طبیعت اعتقاد دارد دیوانه است؛ وقتی که آن ها به خدا یا شیطان اعتقاد دارند از شعور محروم می شوند». گیلمور کلمه «شیطان» را یک مدل یا حالت رفتار تعریف می کند و اشاره می کند که این کلمه در زبان عبری به معنای «دشمن» یا «مخالف» است. گیلمور می گوید: «شیطان پرستی، با خداناباوری و در نظر گرفتن این دیدگاه که جهان نسبت به ما بی تفاوت است شروع می شود. هیچ خدا، شیطان یا مراقبی وجود ندارد. » لاوی به دنبال پیوند دادن مجموعهٔ اعتقاداتش به جهان بینی سکولار بود که از علوم طبیعی سرچشمه گرفته بود که سرانجام، پایه ای خداناباورانه با انتقاد از مسیحیت و سایر باورهای مافوقِ طبیعت را ارائه کرد.
اعضای کلیسا ممکن است که در مجموعه ای از سحر و جادو - که لاوی آن ها را جادوهای کوچک و بزرگ تعریف می کند - شرکت کنند. جادوی بزرگ، عملی تشریفاتی - آیینی است که به معنای تمرکز انرژی عاطفی فرد برای هدفی خاص است؛ جادوی کوچک، عملی با استفاده از روان شناسی کاربردی و افسون برای منحرف کردن فرد یا وضعیت به میل فرد است؛ گر چه بیشتر اندیشهٔ لاوی به شکلی از جهان بینی سکولار و علمی نزدیک است، دیگران این اعتقاد را بیان کردند که نیروهای مختلف جادویی در شخص وجود دارد؛ به همین دلیل، به جای این گونه توصیف ماورای طبیعت، لاوی گفت که این نیروها بخشی از جهان طبیعی اند؛ ولی تا کنون توسط علم کشف نشده اند. در انجیل شیطانی، لاوی جادو را «تغییر در شرایط یا حوادث مطابق با میل و ارادهٔ فرد، در صورتی که با استفاده از روش های معمولیِ پذیرفته شده، غیرقابل تغییر باشد» تعریف کرد.
اصول کلیسا به گفتهٔ انتان لاوی بیشتر در خدمت رشد مادی فرد است؛ در نتیجه، شیطان پرستی لاوی یک دین ماده گرایانه است تا روحانی. او معتقد است که سال هاست که بین روان شناسی و دین، فاصلهٔ زیادی وجود دارد و هیچ دینی بر اساس نیازهای غریزی انسان بنا نشده است. همهٔ دین های کنونی بر پرهیزکاری و ریاضت تأکید دارند؛ در حالی که شیطان گرایی لاوی، دینی معتقد به ارضای نفس است و پرهیز کردن از ارضای نفس را عملی بی مورد و از روی ترس می داند. شیطان گرایی لاوی یک دین بسیار خودخواهانه و نفس گرایانه است. لاوی گفته است: «ما معتقد به شهوت و قدرت هستیم؛ ما معتقد به بلندپروازی و طمع هستیم و آنچه را که ادیان دیگر گناه می خوانند، راهی به سوی ارضای نفس و رستگاری خود می دانیم. »