کلید داری

لغت نامه دهخدا

کلیدداری. [ ک ِ ] ( حامص مرکب ) شغل و عمل کلیددار. ( فرهنگ فارسی معین ):و کلیدداری ضریح مبارک نیز به او تعلق داشت. ( عالم آرا، از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلیددار شود.

فرهنگ فارسی

شغل و عمل کلید دار

پیشنهاد کاربران

کلیدداری. عمل کلیدار و کلیدار باشی که در شهر ری بالغ بر 400 سال کلیدار باشی ضریح حضرت عبدالعظیم ع متعلق خانواده کلیدداری. از نورالدین محمد تا آقازاده کلیدار والدم است علی کلیدداری

بپرس