کلیباناری ( به معنی «زره پوش» برگرفته از عبارت پهلوی «grīwbānar» یا «grīva - pāna - bara» به معنی «پوشنده محافظ گردن» ) واحدی نظامی متشکل از اسب سواران کاملاً زره پوش بودند که در سپاه ایران ساسانی و پس از آن روم ( در دوره پایانی ) و بیزانس خدمت می کردند. این سواران و اسبانشان به مانند کاتافراکت ها خود را به شکل کامل با زره می پوشاندند.
... [مشاهده متن کامل]
ساسانیان این سواران را در مرزهای غربی خود و در بیشتر مواقع در مقابله با روم شرقی به خدمت می گرفتند که از همتایان رومی خود تجهیزات سنگین تر و زره مستحکم تری داشتند. امیانوس مارسلینوس، تاریخ نگار رومی سده چهارم میلادی که در سپاه کنستانتیوس دوم در گُل و مرزهای ایران خدمت کرد، در دوره امپراتور ژولیان به جنگ با ایرانیان پرداخت و در عقب نشینی امپراتور ژوویان از سرحدات ساسانی نیز شرکت داشت، کلیباناری های سپاه شاپور دوم را چنین توصیف کرده است:
تمام گروهان لباس آهنین بر تن داشتند و تمام بدنشان با صفحات ضخیم پوشانده شده بود، آنچنان که مفاصل بین صفحات با مفاصل بدنشان منطبق بود؛ کلاه خودهایشان چنان ماهرانه بر سر نصب شده بود - و از آنجا که تمام بدنشان با فلز پوشیده بود - پیکان هایی که بر آن ها فرو می آمد تنها می توانست بر منافذ کوچکی که در مقابل مردمک چشمانشان وجود داشت یا سوراخ کوچکی در مقابل بینی که از آن می توانستند اندکی نفس بگیرند فرو رود. چندی از آنان مسلح به نیزه های بلند چنان بی حرکت ایستاده بودند که گویی با بندهایی برنزی ثابت نگاه داشته شده اند.
ایرانیان مقابل صفی بهم فشرده از سواران زره پوش با نظمی چنان فشرده بودند که درخشش بدن های متحرک و پوشیده با صفحات فلزی چشمان هرکه به آن ها نگاه می کرد را خیره می نمود، در حالی که تمام بدن اسبان با پوشش هایی چرمین محافظت می شد.
... [مشاهده متن کامل]
ساسانیان این سواران را در مرزهای غربی خود و در بیشتر مواقع در مقابله با روم شرقی به خدمت می گرفتند که از همتایان رومی خود تجهیزات سنگین تر و زره مستحکم تری داشتند. امیانوس مارسلینوس، تاریخ نگار رومی سده چهارم میلادی که در سپاه کنستانتیوس دوم در گُل و مرزهای ایران خدمت کرد، در دوره امپراتور ژولیان به جنگ با ایرانیان پرداخت و در عقب نشینی امپراتور ژوویان از سرحدات ساسانی نیز شرکت داشت، کلیباناری های سپاه شاپور دوم را چنین توصیف کرده است:
تمام گروهان لباس آهنین بر تن داشتند و تمام بدنشان با صفحات ضخیم پوشانده شده بود، آنچنان که مفاصل بین صفحات با مفاصل بدنشان منطبق بود؛ کلاه خودهایشان چنان ماهرانه بر سر نصب شده بود - و از آنجا که تمام بدنشان با فلز پوشیده بود - پیکان هایی که بر آن ها فرو می آمد تنها می توانست بر منافذ کوچکی که در مقابل مردمک چشمانشان وجود داشت یا سوراخ کوچکی در مقابل بینی که از آن می توانستند اندکی نفس بگیرند فرو رود. چندی از آنان مسلح به نیزه های بلند چنان بی حرکت ایستاده بودند که گویی با بندهایی برنزی ثابت نگاه داشته شده اند.
ایرانیان مقابل صفی بهم فشرده از سواران زره پوش با نظمی چنان فشرده بودند که درخشش بدن های متحرک و پوشیده با صفحات فلزی چشمان هرکه به آن ها نگاه می کرد را خیره می نمود، در حالی که تمام بدن اسبان با پوشش هایی چرمین محافظت می شد.