کلیاوه

لغت نامه دهخدا

کلیاوه. [ ک َل ْ وَ / وِ ] ( ص ) کالیوه. ( فرهنگ رشیدی ).مقلوب کالیوه. ( انجمن آرا ). کالیوه. نادان. احمق. ( فرهنگ فارسی معین ). || سرگشته. گیج. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلیاوه کردن شود. || کر را گویند یعنی کسی که گوش او نشنود و به عربی اصم خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(کَ وَ یا وِ ) (ص . ) کالیوه : ۱ - نادان ، احمق . ۲ - سرگشته ، گیج . ۳ - کسی که گوشش نشنود، کر.

فرهنگ عمید

= کالیوه

پیشنهاد کاربران

بپرس