[ویکی فقه] کلی متواطی، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای مفهوم کلیِ منطبق بر مصادیق خود به نحو یکسان و متساوی است.
کلی از جهت صدق بر افراد به دو قسمت متواطی و مشکّک منقسم می شود.
قسم اول
«تواطی» در لغت، به معنای توافق و تساوی آمده و در اصطلاح، در همان معنای لغوی به کار رفته و به معنای لفظی است که مفهوم آن بر تمام افراد خود، به طور یکسان و مساوی دلالت می کند، مانند: لفظ انسان. بنابراین کلی متواطی مفهومی است که بر افراد و مصادیق خود به نحو یکسان حمل می شود. مثلاً در صدق مفهوم کلی "انسان" بر علی و احمد و فاطمه، تفاوتی بین آنها نیست و اگر تفاوتی بین آنها هست، از جهات دیگری غیر از جهت انسانیت آنها است؛ مثل کوتاهی و بلندی قد، تفاوت رنگ چهره، توانایی، اخلاق، خوش فکری و مانند این امور. لفظ تواطؤ به معنای توافق و تساوی است. از آن رو به چنین مفهومی، متواطی گفته شده که مفهوم کلی، به نحو متساوی و یکسان بر افراد و مصادیق خود صدق می کند.
قسم دوم
و کلی مشکّک مفهومی است که بر افراد و مصادیق خود به نحو متفاوت حمل می شود؛ مثل مفاهیم کلی "سفیدی"، "عدد" و "وجود". این تفاوت ممکن است در شدت و ضعف یا زیادت و نقصان یا اولویت و یا تقدم و تاخر و امثال آن باشد. مثلاً سفیدی گچ از سفیدی کاغذ شدیدتر است در حالی که هر دو سفید اند؛ و عدد هزار از عدد صد بیش تر است، در حالی که هر دو عدد است. افراد مفهوم کلی مشکّک، در اصل معنا متوافق هستند و به وجهی از وجوه مذکور، متفاوت هستند و کسی که به آن نظر می کند وقتی مفهوم کلی را از جهت توافق افراد در صدق کلی بر آنها لحاظ می کند گمان می کند که متواطی است، و وقتی آن را از جهت تفاوت افراد در صدق کلی بر آنها به اعتبار شدت و ضعف و زیادت و نقصان و مانند آن لحاظ می کند گمان می کند که مشترک لفظی بین معانی متعدد و مختلف است، و از این رو به شک می افتد که آیا مفهومی متواطی است یا مشترک؟ به همین جهت آن را کلی مشکِّک (به شک اندازنده) می گویند. کلی مشکِّک را "مقول به تشکیک" هم می گویند. مثلاً گفته می شود حُسن یا نبوغ یا هوشمندی مقول به تشکیک است.
لفاظ متواطی و مشکّک
...
کلی از جهت صدق بر افراد به دو قسمت متواطی و مشکّک منقسم می شود.
قسم اول
«تواطی» در لغت، به معنای توافق و تساوی آمده و در اصطلاح، در همان معنای لغوی به کار رفته و به معنای لفظی است که مفهوم آن بر تمام افراد خود، به طور یکسان و مساوی دلالت می کند، مانند: لفظ انسان. بنابراین کلی متواطی مفهومی است که بر افراد و مصادیق خود به نحو یکسان حمل می شود. مثلاً در صدق مفهوم کلی "انسان" بر علی و احمد و فاطمه، تفاوتی بین آنها نیست و اگر تفاوتی بین آنها هست، از جهات دیگری غیر از جهت انسانیت آنها است؛ مثل کوتاهی و بلندی قد، تفاوت رنگ چهره، توانایی، اخلاق، خوش فکری و مانند این امور. لفظ تواطؤ به معنای توافق و تساوی است. از آن رو به چنین مفهومی، متواطی گفته شده که مفهوم کلی، به نحو متساوی و یکسان بر افراد و مصادیق خود صدق می کند.
قسم دوم
و کلی مشکّک مفهومی است که بر افراد و مصادیق خود به نحو متفاوت حمل می شود؛ مثل مفاهیم کلی "سفیدی"، "عدد" و "وجود". این تفاوت ممکن است در شدت و ضعف یا زیادت و نقصان یا اولویت و یا تقدم و تاخر و امثال آن باشد. مثلاً سفیدی گچ از سفیدی کاغذ شدیدتر است در حالی که هر دو سفید اند؛ و عدد هزار از عدد صد بیش تر است، در حالی که هر دو عدد است. افراد مفهوم کلی مشکّک، در اصل معنا متوافق هستند و به وجهی از وجوه مذکور، متفاوت هستند و کسی که به آن نظر می کند وقتی مفهوم کلی را از جهت توافق افراد در صدق کلی بر آنها لحاظ می کند گمان می کند که متواطی است، و وقتی آن را از جهت تفاوت افراد در صدق کلی بر آنها به اعتبار شدت و ضعف و زیادت و نقصان و مانند آن لحاظ می کند گمان می کند که مشترک لفظی بین معانی متعدد و مختلف است، و از این رو به شک می افتد که آیا مفهومی متواطی است یا مشترک؟ به همین جهت آن را کلی مشکِّک (به شک اندازنده) می گویند. کلی مشکِّک را "مقول به تشکیک" هم می گویند. مثلاً گفته می شود حُسن یا نبوغ یا هوشمندی مقول به تشکیک است.
لفاظ متواطی و مشکّک
...
wikifeqh: کلی_متواطی