واژه ها با ریشه شناسی دقیق و منابع کار می کنید.
بیایید واژه ی قُلی / کُلی را مرحله به مرحله بررسی کنیم:
- - -
۱. کاربرد و معنی
در زبان های ترکی ( به ویژه آذربایجانی ) �قُلی� به صورت کُلی / کلی به معنی بنا، خانه کوچک، کلبه، آلونک به کار رفته است.
... [مشاهده متن کامل]
در زبان های هندی - آریایی ( مثل پنجابی ) واژه ی ਕੁੱਲੀ ( kullī ) هم با همین معنا ( کلبه، خانه کوچک ) وجود دارد.
در فارسی میانه و اوستایی، ریشه ی kat - / kad - به معنی �خانه� وجود داشته است.
- - -
۲. ریشه ی ایرانی
در زبان های ایرانی، ریشه ی *katah ( اوستایی *kata - �خانه� ) ثبت شده است.
شکل تصغیری آن *kataka - → در پارسی میانه kadag ( کده، خانه ) شده است.
از همین ریشه است:
فارسی: کده ( مثلاً دهکده )
سغدی: ktʾk ( خانه )
ارمنی قدیم: k‘ałak‘ ( شهر ) ← احتمالاً وام گرفته از ایرانی.
بنابراین کُلی / قُلی می تواند یک بازمانده ی تغییر واجی همین *kataka باشد ( با تغییر - t - به - l - یا - r - که در برخی شاخه های ایرانی دیده می شود، پدیده ای که به آن Lambdacism می گویند ) .
- - -
۳. پشتیبانی منابع
Julian Kreidl ( 2021 ) دقیقاً روی همین موضوع کار کرده: �Lambdacism and the development of Old Iranian *t in Pashto� در Iran and the Caucasus. او نشان می دهد که در شاخه هایی از زبان های ایرانی، واج t به l تغییر کرده است.
بنابراین kataka → kalaka → kuli/kuli مسیر طبیعی است.
Iqbal, Salah al - Din ( 2002 ) : در Lughat Punjabi ( لاهوری ) واژه ی ਕੁੱਲੀ ( kullī ) را با معنی hut / small house ثبت کرده است.
📌 منبع آنلاین
Punjabi - English Dictionary ( Patiala, Punjabi University, 2024 ) هم همین را ثبت می کند: kullī = hut, cottage.
- - -
۴. نتیجه
واژه ی قُلی / کُلی که در ترکی امروز به معنی �کلبه، خانه کوچک� به کار می رود، ریشه در ایرانی باستان *kataka - دارد ( تصغیر *kata - �خانه� ) .
مسیر تحول احتمالی:
اوستایی: kata - → پارسی میانه: kadag → لهجه های شرقی: kalaka / kulī
از آنجا به پنجابی ( kullī ) و ترکی ( قُلی / کُلی ) راه یافته است.
بنابراین این واژه وام واژه ایرانی در ترکی است، نه برعکس.
- - -
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی کلی از ریشه ی دو واژه ی کل و ی فارسی هست در ترکی آذربایجانی حرف خ استفاده می شود ولی در ترکی استانبولی خیر در کل در ترکی ق و غ استفاده نمی شود به جای این حرف ک و گ استفاده می شود
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی کلی از ریشه ی دو واژه ی کل و ی فارسی هست
واژه قلی ریشه ی سنسکریت در زبان ترکی واژه ق و خ نیست به واژه قلی می گویند در ترکی کلی که واژه کل یا کلی ریشه ی نیاهندوایرانی دارد.
منابع ها. فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
https://en. m. wiktionary. org/wiki/قلی
🇮🇷 واژه ی برنهاده: همادین 🇮🇷
إیمان ٌ کُلّیٌ = ظهرَ الإیمانُ کُلُّهُ . . . =أُمّیٌ
وصفٌ للإمام علی ( علیه السلام ) .
زیاد ، بزرگ
همه، همه گیر، فراگیر، سرتاسر
overarching
دربرگیرانه
عمده . . . .
Kali مشک کوچک در زبان ملکی گالی بشکرد
کلان / بزرگ / بزرگتر / کلانتر
مفهوم به دو قسم کلی و جزئئ انقسام میشود. کلی آن است که اعم و فراگیر باشد و قابل انطباق بر کثرین برای مثال کوه.
کلی خود دو قسم دارد: 1 - یاخود کلی مدنظراست. 2 - یا افراد آن کلی مدنظرهستند.
در زبان لری بختیاری به معنی
کلید
کلیتانه اوردی::کلیدها را آوردی
Keli
"کلی" در زبان مازنی معنی لانه میدهد. مر کلی ( لانه مار ) ، کرک کلی ( لانه مرغ ) .
کلی با کسره «ک» در زبان مازنی ( تبری ) به معنای لانه و سرپناه ماکیان و برخی خزندگان نظیر مار است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)