کلکلانج

لغت نامه دهخدا

کلکلانج. [ ک َ ک َ ن ِ ] ( اِ ) یک قسم معجونی دافع قولنج وعسرالبول. ( ناظم الاطباء ). معجونی است هندی نافع در استسقاء. ( بحر الجواهر، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).کلکلانه. ( یادداشت ، ایضاً ). و رجوع به کلکلانه شود.
- کلکلانج مروزی ؛ قسمی از کلکلانج است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و معجونها که از پس استفراغ سود دارد تریاق است... و کلکلانج مروزی. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

پیشنهاد کاربران

بپرس