کلک کسی را کندن


معنی انگلیسی:
to get rid of / dispatch or meke an end of someone

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> کَلَک کسی را کندن
1- کسی را کشتن
2- کسی را از جایی بیرون بردن؛ شر کسی را کم کردن
مثال:
1- با این دارودسته ها نمی شود توی یک جوال رفت. همین که احساس کنند برایشان خطرناک شده ای یا حتا به اسراری پی برده ای، به سادگی کلکت را می کنند.
2- خواهش می کنم یک جوری کلک این آدم مزاحم را بکن، من اصلا حوصله اش را ندارم.
توضیح:
همچنین ← «سر کسی را زیر آب کردن»

پیشنهاد کاربران

finish somebody off
( عامیانه، مستهجن ) خواهر کسی را گاییدن، دخل کسی را آوردن، کسی را به خاک سیاه نشاندن، دهن کسی را سرویس کردن، کسی را بیچاره کردن

بپرس