کلوچیدن. [ ک ُ دَ ] ( مص ) خاییدن و جاییدن چیزهایی که در زیر دندان صدا کند مانند نان خشک و نبات. ( ناظم الاطباء ). خاییدن و جویدن چیزهایی که صدا کند. مانند نبات و نان خشک. ( فرهنگ فارسی معین ). کلوجیدن.( آنندراج ). و رجوع به کلوجیدن و کلوچ و کلوج شود.