کلول

لغت نامه دهخدا

کلول. [ ک ُ ] ( ع مص ) کندگردیدن بینایی و شمشیر و زبان و غیر آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کند شدن بینایی و شمشیر. کل. کلال. کلالة. کلولة. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به کَل شود.

کلول. [ ک ُ ] ( ع اِ ) ج ِ کَل . ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به کل شود.

فرهنگ فارسی

جمع کل

فرهنگ عمید

۱. کند شدن.
۲. خسته شدن.
=خلر

پیشنهاد کاربران

بپرس