کلوب

/kolub/

مترادف کلوب: انجمن، باشگاه، کانون

برابر پارسی: باشگاه

لغت نامه دهخدا

کلوب. [ ک ُ ] ( فرانسوی / انگلیسی ، اِ ) باشگاه. انجمن. ( فرهنگ فارسی معین ). باشگاه. جشنگاه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

کلوب. [ ک ُ ] ( اِ ) بمعنی کالبد و قالب باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). شکل و قالب و کالبد. ( ناظم الاطباء ). مصحف و مبدل کالبد ( قالب ). ( حاشیه برهان چ معین ).

کلوب. [ ک َل ْ لو ] ( ع اِ ) مهماز. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). مهمیز. ( ناظم الاطباء ). || اره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || انگشت شور. ( مهذب الاسماء ). انبر و کلبتان. ( ناظم الاطباء ). آهنی سر کج و گویند چوبی با سری خمیده از خودش و یا از آهن که بدان آتش را پیش کشند. ج ، کلالیب. ( از اقرب الموارد ). انبر. پنس. ماشه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

کلوب. [ ک ُل ْ لو ] ( ع اِ ) انبر آهنگرکه بدان آهن گرم رامی گیرند. ( غیاث ). ماشه. انبر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کَلّوب شود.

فرهنگ فارسی

باشگاه، انجمن، کانون، جرگه
( اسم ) باشگاه انجمن .
انبر آهنگر که بدان آهن گرم را می گیرند. ماشه .انبر

فرهنگ معین

(کُ ) [ فر. ] (اِ. ) باشگاه ، انجمن ، کانون .

فرهنگ عمید

۱. باشگاه.
۲. انجمن.

پیشنهاد کاربران

بپرس