لغت نامه دهخدا
کلوب. [ ک ُ ] ( اِ ) بمعنی کالبد و قالب باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). شکل و قالب و کالبد. ( ناظم الاطباء ). مصحف و مبدل کالبد ( قالب ). ( حاشیه برهان چ معین ).
کلوب. [ ک َل ْ لو ] ( ع اِ ) مهماز. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). مهمیز. ( ناظم الاطباء ). || اره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || انگشت شور. ( مهذب الاسماء ). انبر و کلبتان. ( ناظم الاطباء ). آهنی سر کج و گویند چوبی با سری خمیده از خودش و یا از آهن که بدان آتش را پیش کشند. ج ، کلالیب. ( از اقرب الموارد ). انبر. پنس. ماشه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
کلوب. [ ک ُل ْ لو ] ( ع اِ ) انبر آهنگرکه بدان آهن گرم رامی گیرند. ( غیاث ). ماشه. انبر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کَلّوب شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) باشگاه انجمن .
انبر آهنگر که بدان آهن گرم را می گیرند. ماشه .انبر
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. انجمن.
پیشنهاد کاربران
هم آمدگان