کله سائلی. [ ک َ ل َ / ل ِ ءِ ] ( حامص مرکب ) بمعنی بدبختی و سیاه گلیمی باشد چه سیاه گلیمی و بدبختی لازمه سؤال و سائلی باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). سختی و بدبختی و سیاه گلیمی. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ مرکب ) بر هندوان و کافران هم اطلاق کنند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کلاغ بسیاری را نیز گویند که بر سر مرداری هجوم کرده باشند. این لغت به این معنی با کاف فارسی می بایست لیکن همه جا با کاف تازی نوشته اند. ( برهان ).
فرهنگ فارسی
بمعنی بدبختی و سیاه گلیمی باشد . چه سیاه گلیمی و بدبختی لازمه سوال و سائلی باشد.