کلنگی

/kolangi/

معنی انگلیسی:
dilapidated

لغت نامه دهخدا

کلنگی. [ ک ُ ل َ ] ( ص ) به معنی طامع و حریص باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) :
کلنگی می زندچون شیر جنگی
کلنگی نه که او باشد کلنگی.
نظامی ( خسرو و شیرین چ وحید ص 254 ).
یکیش خام طمع خواند و یکی بدنفس
یکی کلنگی گوید یکی چه ؟ خوزی خوار.
کمال اسماعیل.
|| ( ص نسبی ) کسی که تیشه به طرف خود زند. ( برهان ) ( آنندراج ). || ( اِ )نوعی از خروس هم هست. ( برهان ) ( آنندراج ). و رجوع به کلنگ شود.

کلنگی. [ ک ُ ل َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سیریک است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 150 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

بمعنی طامع و حریص باشد یا کسی که تیشه به طرف خود زند.

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص نسب . ) هر آن چه که به درد خراب کردن بخورد، قدیمی (خاصه ساختمان ).

پیشنهاد کاربران

کلنگی : [ اصطلاح کفتر بازی ] به کبوتران نرو ماده ای گفته می شود که نزدیک به تخم گذاری هستند و نر مانند کلنگ بر سر ماده می زند و دائم دنبالش می کند در این زمان کبوتر نر غریب را برای جلد کردن به پرواز در می آورند و در جلد کردن کبوتران غریب بسیار امری مهم و ضروری می باشد .
خانه کلنگی :
خانه کلنگی به ملکی گفته می شود که قابل سکونت نمی باشد و به دلیل فرسودگی بنا و فرسودگی در تاسیسات ساختمانی و سن بیش از ۳۰ سال ساختمان، سکونت در آن مشکل و به صرفه نیست . و در مواقع بارندگی و زلزله زندگی در زیر سقف آن گاهی خطرناک نیز می باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

( ( چشم های قهوه یی درشت رو به شیرین برق زد. "رفتم کلنگی ِ کوچه رضاییه رادیدم . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 9 . ) )

بپرس