کلمنتیا ( به لاتین: Clementia ) [ ۱] یک الهه رومی بود که پس از قتل ژولیوس سزار وارد آیین رومی شد، ژولیوس سزاری که در زندگی اش تجسمی از فضیلت «عفو و بخشندگی» بود؛ بخشندگی ایی که بر طبق گفته سیسرون، ( که خود از آئولوس هیرتیوس[ یادداشت ۲] نقل می کند ) یکی از علل مرگ سزار بود. [ ۲] سنای روم تصمیم گرفت به افتخار خداوندگار سزار[ یادداشت ۳] و الهه ترحم سزاری، [ یادداشت ۴] یک معبد بسازد، معبدی که در آن سزار و الههٔ ترحم، دست در دست یکدیگر تصویر شده اند. [ ۳] [ ۴] [ ۵]
پس از پایان جنگ داخلی سزار و پیروزی ژولیوس سزار در آن، سزار از فراخوانی برخی دشمنان سیاسی اش برای بازگشت به میهن پشتیبانی می کرد؛ یکی از این دشمنان همانا مارکوس کلادیوس مارکلوس[ یادداشت ۵] بود. سیسرون هم خطابه ای موسوم به Pro Marcello[ یادداشت ۶] در سنا ایراد کرد تا از سزار به خاطر این اقدام ( عفو دشمنان سیاسی اش ) سپاس گزاری کند؛ در این خطابه، سیسرون فضیلت ترحم و عفو ( که الهه Clementia تجسمی از آن است ) را به سزار نسبت می دهد؛ واضح است که جلال و ابهت سزار همانا در نبوغ نظامی اش نهفته بود امّا او تنها شخص در میان فاتحان بود که به سبب خیراندیشی و خوش قلبی اش متمایز است؛ آنچنان که سیسرون دربارهٔ او می گوید: «آنکس که این کارها ( بخشش مخالفان ) را انجام می دهد، من نه تنها او را با کل والامردان قیاس می کنم، بلکه شبیه ترین به خدا می پندارمش». [ یادداشت ۷]
در سدهٔ دوم میلادی، مفهوم کلمنتیا یا ترحم ـ حتی از حیث لغوی ـ جای مفهوم یوستیتیا[ یادداشت ۸] یا «عدالت» را گرفت. امپراتوری که ترحم ( کلمنتیا ) را به کار بِبَرد، از منظر اندیشه رواقی نمایانگر رویکرد خودخواهانه ای است که امپراتور را ـ شاید برای یک هوس شخصی ـ وامی دارد به یک نفر التفات نموده و دیگران را نادیده بگیرد؛ از همین رو بهتر آن است که او بر مبنای عدالت ( یوستیتیا ) و رعایت حقوق، نفع همگان را مرعی بدارد.
در اساطیر یونانی، کلمنیتا برابرنهاد الئوس[ یادداشت ۹] است.
↑ به لاتین Clementia Caesaris ↑ به لاتین Aulus Hirtius، یکی از دوستان سزار بود که پس از قتل او ( ۴۴ قبل از میلاد ) به کنسولی رسید. ↑ یولیوس سزار پس از مرگ خود ایزدانگاشته شد، و بدو لقب divus Iulius به معنای خداوندگار یولیوس دادند. ↑ به لاتین Clementia Caesaris ↑ به لاتین Marcus Claudius Marcellus ↑ جمله ای لاتین به معنای «خطاب به مارسلوس» یا «برای مارسلوس» ↑ به لاتین haec qui faciat, non ego eum cum summis viris comparo, sed simillimum deo iudico ↑ به لاتین iustitia، به انگلیسی justice ↑ به یونانی Eλεος، به انگلیسی Éleos
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپس از پایان جنگ داخلی سزار و پیروزی ژولیوس سزار در آن، سزار از فراخوانی برخی دشمنان سیاسی اش برای بازگشت به میهن پشتیبانی می کرد؛ یکی از این دشمنان همانا مارکوس کلادیوس مارکلوس[ یادداشت ۵] بود. سیسرون هم خطابه ای موسوم به Pro Marcello[ یادداشت ۶] در سنا ایراد کرد تا از سزار به خاطر این اقدام ( عفو دشمنان سیاسی اش ) سپاس گزاری کند؛ در این خطابه، سیسرون فضیلت ترحم و عفو ( که الهه Clementia تجسمی از آن است ) را به سزار نسبت می دهد؛ واضح است که جلال و ابهت سزار همانا در نبوغ نظامی اش نهفته بود امّا او تنها شخص در میان فاتحان بود که به سبب خیراندیشی و خوش قلبی اش متمایز است؛ آنچنان که سیسرون دربارهٔ او می گوید: «آنکس که این کارها ( بخشش مخالفان ) را انجام می دهد، من نه تنها او را با کل والامردان قیاس می کنم، بلکه شبیه ترین به خدا می پندارمش». [ یادداشت ۷]
در سدهٔ دوم میلادی، مفهوم کلمنتیا یا ترحم ـ حتی از حیث لغوی ـ جای مفهوم یوستیتیا[ یادداشت ۸] یا «عدالت» را گرفت. امپراتوری که ترحم ( کلمنتیا ) را به کار بِبَرد، از منظر اندیشه رواقی نمایانگر رویکرد خودخواهانه ای است که امپراتور را ـ شاید برای یک هوس شخصی ـ وامی دارد به یک نفر التفات نموده و دیگران را نادیده بگیرد؛ از همین رو بهتر آن است که او بر مبنای عدالت ( یوستیتیا ) و رعایت حقوق، نفع همگان را مرعی بدارد.
در اساطیر یونانی، کلمنیتا برابرنهاد الئوس[ یادداشت ۹] است.
↑ به لاتین Clementia Caesaris ↑ به لاتین Aulus Hirtius، یکی از دوستان سزار بود که پس از قتل او ( ۴۴ قبل از میلاد ) به کنسولی رسید. ↑ یولیوس سزار پس از مرگ خود ایزدانگاشته شد، و بدو لقب divus Iulius به معنای خداوندگار یولیوس دادند. ↑ به لاتین Clementia Caesaris ↑ به لاتین Marcus Claudius Marcellus ↑ جمله ای لاتین به معنای «خطاب به مارسلوس» یا «برای مارسلوس» ↑ به لاتین haec qui faciat, non ego eum cum summis viris comparo, sed simillimum deo iudico ↑ به لاتین iustitia، به انگلیسی justice ↑ به یونانی Eλεος، به انگلیسی Éleos

wiki: کلمنتیا