کلمل

/kalomel/

لغت نامه دهخدا

کلمل. [ ک َل ُ م ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) کالومل. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کالومل شود.

کلمل. [ ک َ م َ ] ( اِ ) کَلکَل. هرزه گویی. ( آنندراج ). و رجوع به کَلکَل شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) نام تجارتی پروتو کلرورد و مرکور است که بصورت گردی سفید رنگ میباشد و اقل از قرن سیزدهم ترکیبش شناخته شده و در پزشکی و صنعت بکار رفته است . در پزشکی خصوصا بعنوای داروی ضد کرم های دستگاه گوارش و ضد سیفیلیس بکار میرفته است و چون در مجاورت کلرورهای قلیایی ( از قبیل نمک طعام ) تبدیل به کلرورد و مرکور ( سوبلیمه ) که سمی شدید است میشود از اینجهت مدت کمی قبل و بعد از تجویز و خوردن کالومل اغذی. بدون نمک باید تجویز گردد . کلمل .

فرهنگ عمید

ماده ای سفید و متبلور که از ترکیب جیوه و کلر به دست می آید و در طب به عنوان مسهل، ضد ورم، و داروی دفع کرم روده به کار می رود، کلرور مرکورو، کلرور جیوه.

پیشنهاد کاربران

بپرس