[ویکی نور] «کلمات مکنونة من علوم اهل الحکمة و المعرفة»، یکی از رسائل مهم ملا محسن فیض کاشانی است که در آن، عرفان، حکمت و شریعت به نحو خاصی به هم آمیخته شده است. کتاب که برخی از مطالب آن، عربی و بعضی، فارسی است، ادوار کامل عرفان نظری را به طرزی مورد بحث قرار داده که شاهد گویایِ جامعیت و بینش عمیق ملا محسن است.
کتاب، مشتمل بر یک خطبه و 100 کلمه است.
در این اثر، فیض، از اسرار سربه مهر، بر وفاق اهل معنا سخن گفته و جای جای، به کلمات اولیاء الله و عرفای محقق استشهاد نموده و از نظریات علمی خواجه نصیر الدین طوسی و اندیشه های صدر المتألهین شیرازی و آرای عرفانی محی الدین بن عربی استفاده نموده است. اینک به بررسی مکنونات مهم کتاب می پردازیم که در شناخت اندیشه های فیض نقش بسزایی را ایفا می کند:
1. جمع بین امتناع رؤیت و امکان آن: اکتناه حقیقت میسور نیست، چرا که او به همه چیز محیط است و ادراک چیزی بی احاطه به آن صورت نمی پذیرد، اما به اعتبار تجلی در مظاهر اسماء و صفات در هر موجودی، رویی دارد و در هر مرآتی جلوه ای می نماید: «فاینما تولوا فثم وجه الله» و این تجلی، شامل همه است، ولی خواص می دانند که چه می بینند و لذا می فرمایند: «ما رایتُ شیئاً الا و رایتُ اللهَ قبله و بعده و معه»، اما عوام نمی دانند که چه می بینند.
2. جمع بین ظهور و خفای حق سبحانه: هستی او، پیداتر از هستی سایر اشیاست، زیرا که هستی او به خود پیداست، ولی هستی سایر اشیاء به او هویداست. اشیای بی هستی، عدم محضند و مبدأ ادراک همه، هستی است؛ هم از جانب مُدَرک و هم از جانب مُدرِک و انسان هر چه ادراک می کند، اول، هستی مُدرَک می شود؛ اگرچه، از ادراکِ این ادراک، غافل باشد و از غایت ظهور مخفی ماند.
کتاب، مشتمل بر یک خطبه و 100 کلمه است.
در این اثر، فیض، از اسرار سربه مهر، بر وفاق اهل معنا سخن گفته و جای جای، به کلمات اولیاء الله و عرفای محقق استشهاد نموده و از نظریات علمی خواجه نصیر الدین طوسی و اندیشه های صدر المتألهین شیرازی و آرای عرفانی محی الدین بن عربی استفاده نموده است. اینک به بررسی مکنونات مهم کتاب می پردازیم که در شناخت اندیشه های فیض نقش بسزایی را ایفا می کند:
1. جمع بین امتناع رؤیت و امکان آن: اکتناه حقیقت میسور نیست، چرا که او به همه چیز محیط است و ادراک چیزی بی احاطه به آن صورت نمی پذیرد، اما به اعتبار تجلی در مظاهر اسماء و صفات در هر موجودی، رویی دارد و در هر مرآتی جلوه ای می نماید: «فاینما تولوا فثم وجه الله» و این تجلی، شامل همه است، ولی خواص می دانند که چه می بینند و لذا می فرمایند: «ما رایتُ شیئاً الا و رایتُ اللهَ قبله و بعده و معه»، اما عوام نمی دانند که چه می بینند.
2. جمع بین ظهور و خفای حق سبحانه: هستی او، پیداتر از هستی سایر اشیاست، زیرا که هستی او به خود پیداست، ولی هستی سایر اشیاء به او هویداست. اشیای بی هستی، عدم محضند و مبدأ ادراک همه، هستی است؛ هم از جانب مُدَرک و هم از جانب مُدرِک و انسان هر چه ادراک می کند، اول، هستی مُدرَک می شود؛ اگرچه، از ادراکِ این ادراک، غافل باشد و از غایت ظهور مخفی ماند.