کلمات حبشی قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کلمات حبشی قرآن. کلمات حبشی قرآن به کلماتی از قرآن ، به لغت مردم حبشه اطلاق می شود.
زبان حبشی یکی از زبان های سامی است که مدت های مدیدی در حبشه به کار می رفت؛ ولی امروزه جنبه تکلمی آن از میان رفته و در حکم زبان ادبی و تحریری در آمده است.
کلمات حبشی موجود در قرآن
کلمات حبشی قرآن به عقیده جلال الدین سیوطی در کتاب المکتفی و نیز دیگر صاحبنظران به این ترتیب است.۱. شطر: جانب و طرف: (فول وجهک شطر المسجد الحرام)؛ «پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن» در آیات ۱۴۹ و ۱۵۰ این سوره نیز کلمه «شطر» تکرار شده است؛ ۲. جبت: شیطان و کاهن : (یؤمنون بالجبت والطاغوت) ؛۳. حوب: گناه : (انه کان حوبا کبیرا) ؛۴. اواه: موقن یا رحیم: (ان ابراهیم لاواه حلیم) ؛۵. ابلعی: به گلو فرو ببر: (وقیل یا ارض ابلعی ماءک ویا سماء اقلعی وغیض الماء وقضی الامر) ؛۶. متکئا: ترنج : (فلما سمعت بمکرهن ارسلت الیهن واعتدت لهن متکا) ؛۷. طوبی: بهشت : (الذین آمنوا وعملوا الصالحات طوبی لهم وحسن مآب) ؛۸. سکر: سرکه : (ومن ثمرات النخیل والاعناب تتخذون منه سکرا ورزقا حسنا) ؛۹. طه: ای محمد، ای مرد: (طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی) ؛۱۰. حرم: (بنا به قرائت اهل کوفه ) واجب است: (و حرم علی قریة…) ؛۱۱. سجل: رجل و مرد: (یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب). (درباره اصل این کلمه و معنای آن، وجوه دیگری نیز گفته شده است)؛۱۲. مشکوة: چراغدان: (الله نور السماوات والارض مثل نوره کمشکاة فیها مصباح…) ؛۱۳. اوبی: تسبیح کن: (یا جبال اوبی معه والطیر) ؛۱۴. عرم: سد: (فارسلنا علیهم سیل العرم) ؛۱۵. منساة: عصا : (تاکل منساته) ؛۱۶. یس: ای مرد، ای انسان : (یس والقرآن الحکیم) ؛۱۷. اواب: تسبیح کننده: (انه اواب) ؛۱۸. کفلین: دوچندان: (یؤتکم کفلین من رحمته) ؛۱۹. ناشئة اللیل: شب زنده داری: (ان ناشئة اللیل هی اشد وطءا واقوم قیلا) ؛۲۰. منفطر: شکافته: (السماء منفطر به) ؛۲۱. قسوره: شیر: (فرت من قسورة) ؛۲۲. یحور: برمی گردد: (انه ظن ان لن یحور) ؛۲۳. سینین: نیکو: (وطور سینین) ؛۲۴. ارائک: تخت ها: (علی الارائک) ؛۲۵. یصدون: فریاد کشند: (ولما ضرب ابن مریم مثلا اذا قومک منه یصدون) ؛۲۶. دری: روشنایی بخش: (کانها کوکب دری) ؛۲۷. غیض: نقصان یافت، کم شد: (وغیض الماء وقضی الامر).

پیشنهاد کاربران

بپرس